موسیقی فارس_سهنداینانلو: مقوله آسیب پذیری هنر و هنرمندان در جریان تنشهای اجتماعی و سیاسی یکی از موضوعات مورد بحث کارشناسان این حوزه است. تنشهایی که موجب عدم ثبات اجتماعی و اقتصادی میشوند و همواره یکی از نخستین قربانیان این شرایط، هنر بوده است.
برای بررسی تاثیرات تنشهای سیاسی که باعث تزلزل در امنیت اجتماعی میشوند، به قلب اروپا میرویم؛ فرانسه! کشوری که تا همین یکی دو سال پیش آماج حملات تروریستی اسلام گرایان افراطی بود و این امر باعث شد تا مساله مهاجران مسلمان نیز بر انتخابات پارلمان و ریاست جمهوری فرانسه تاثیرات مستقیم و جدی بگذارد. اما یکی از مصادیق این اقدامات تروریستی، حملات پی در پی پاریس در سال ۲۰۱۵ بود که با یک حمله انتحاری در سالن تئاتر “باتاکلان” این شهر کلید خورد و همزمان چند نقطه دیگر نیز مورد حمله تروریستهای بنیادگرا قرار گرفت. متاسفانه در پی یورش به سالن باتاکلان ۸۹ نفر کشته شدند، این واقعه دردناک جامعه جهانی را در غم و اندوه عمیقی فرو برد چرا که صرفا به یک پایتخت غربی حمله نشده بود، بلکه یورش به قلب فرهنگی شهری بود که در افواه مردم جهان به قلب فرهنگی جهان غرب نیز شهرت دارد. نتیجه این حمله کاهش معنادار و چشمگیر مخاطبان اجراهای صحنهای در سراسر اروپا بود، چرا که علاقهمندان به هنر در قاره سبز، حفظ جان و مال خود را بر تماشای اجراهای هنرمندان محبوبشان ترجیح میدادند. به بیان دیگر هدفی که داعش برای خود مشخص کرده بود صرفا کشتن تعدادی انسان بی گناه نبود، بلکه ضربه اساسی به فرهنگ و تمدن غربی بود که اتفاقا کارساز افتاد و تا نیمه اول سال ۲۰۱۶ موجب کاهش ۱۸درصدی مخاطبان تئاتر و کنسرت در سرتاسر اتحادیه اروپا گردید. هرچند اعداد و ارقام برای ما ایرانیان معنا و مفهوم خود را از دست دادهاند، اما در جهان دموکراتیک و توسعه یافته قرن ۲۱، چنین افت مخاطبی مساوی با یک فاجعه بینالمللی فرهنگی است.
اما همیشه این تنشها امنیتی و یا سیاسی نیستند، بلکه ممکن است یک دوره رکود اقتصادی نیز موجب پدید آمدن بحرانهایی از این دست گردد. برای مثال در رکود اقتصادی سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ که سراسر جهان متمدن را گرفتار خود کرده بود، هنر نیز به سهم خود آسیبهای جدی و جبران ناپذیری همچون تعطیلی سالنهای تئاتر در جنوب شرق آسیا و امریکای لاتین را متحمل شد.
مقصود از نوشتن این یادداشت یک زنهار جدی و اساسی فرهنگی به مسئولین حاکمیتی در ایران است. تنشهایی که در ماههای اخیر کشور را درگیر خود کرده است یک قربانی خاموش و مظلوم دارد؛ فرهنگ و هنر یکی از عمدهترین قربانیان این شرایط بحرانی هستند که دامنگیر کشورمان شده است. در همین ماه اخیر خبر تعطیلی دو کتابفروشی با سوابقی بیش از نیم قرن را شنیدیم که اگر چنین اعتباری در فضای صنفی نداشتند تعطیلیشان هرگز به گوش عموم جامعه نمیرسید. چند ده کنسرت و چند صد نمایش در همین دو ماه گذشته نیز به تعطیلی کشیده شدهاند، در حالی که برای برگزاری هر یک از این کنسرتها حداقل ۴۰نفر به طور مستقیم دخیل هستند و عدم برگزاری این رویدادها به مثابه بیکاری این افراد است. اما هشدار نگارنده جنبه اقتصادی ندارد، بلکه کاملا فرهنگی و استراتژیک است؛ هفتهای نیست که خبر مهاجرت ورزشکاران یا هنرمندان ایرانی را به کشورهای غربی نشنویم، از کیمیا علیزاده گرفته تا اهالی سینما و موسیقی که همگی جزو سرمایههای انسانی ملت ایران بودند. فارغ از شخصیتهای فردی آنها، باید به هزینههایی که یک جامعه برای پرورش چنین نخبههایی پرداخت کرده است نیز توجه کرد. قطعا مسئولین فرهنگی کشور از یاسی که جامعه هنری ایران را در بر گرفته مطلعاند و به خوبی میدانند که بسیاری از هنرمندان بر سر دو راهی مهاجرت و یا ماندن در ایران گیر افتادهاند و نمیدانند که برای رسیدن به آیندهای روشن اقدام به ترک میهن کنند و یا همچنان در بند احساسات میهن دوستانه یا تعلقات شخصی بمانند و فکر ترک ایران را از سر بیرون کنند؟ چنین وضعیتی بسیار خطرناک است و حتی میتوان گفت در حد بحرانهای زیست محیطی و امنیتی از ارزش و اهمیت بالایی جهت پیگیری جدی برخوردار است. اما با کمال تاسف اظهارات مسئولین امر حاکی از بیتفاوتی عجیبی نسبت به این مساله است و بیش از آنکه به بررسی عوامل ریشهای این پدیده تلخ بپردازند، در صدد محکوم کردن شخصیتهایی هستند که دست به چنین اقدامی زدهاند و انواع توجیهات عجیب و غریب را به خورد افکار عمومی میدهند، گویی که “نه خانی آمده و نه خانی رفته”. ولی بدنه مدیریتی جمهوری اسلامی باید هرچه سریعتر اقدامات لازم و عاجلی جهت حل اساسی مشکلات جاری کشور بکنند وگرنه این پدیده تا جایی پیش خواهد رفت که نه تنها هنرمندان و ورزشکاران تراز اول کشور دست به مهاجرت میزنند، بلکه دردناک تر آن است که معیار سنجش آثار هنری نیز بشدت افت خواهد کرد. به بیان دیگر باید گفت در صورت ادامه این روند باید ذرهبین به دست در پی هنرمندانی باشیم که بتوانند حداقل آبرویی را در مجامع بین المللی برای کشورمان حفظ کنند، موفقیت و افتخارآفرینی پیشکش!
تصویر شاخص: نیما منیرپور
اختصاصی موسیقی فارس
چرا از سلبریتی های بی شرف دفاع میکنید؟
دوست عزیز دفاعی انجام نشده. اگر اندکی با دقت مطالعه بفرمایید درخواهید یافت که یک نقد اجتماعی شکل داده ایم. طرفداری از قشر خاصی مطرح نیست