موسیقی فارس- محمدرضا ممتازواحد: در حین جمعآوری یادداشتهای پراکندهام، اوراقی نظرم را جلب کرد. کاغذهایی بود که برخی از آوازهای استاد فقید «غلامحسین بنان» را ضمنِ نگارشِ کلامِ آوازش، از حیثِ فُرم ملودیک و ساختارِ جملهبندیهای شعری و تحریری و بهویژه تقطیعها و تأکیدات کلامی، ترسیم کرده بودم.
در برنامههای اخیرِ رسانههای جمعی که درخصوص شخصیت آوازی بنان ساخته شد و نگارنده نیز مهمان برخی از این برنامهها بود، آنچیزی که برایم تأملبرانگیز جلوه کرد و هرگز بهآن توجه نداشتم: حداکثرِ تناسب، توازن و تقارنِ تقطیعها و تأکیدات کلامی در ابیات و مصاریعِ اجراییِ استاد بنان بود.
چه در برنامههای رادیویی از جمله برنامهی «عندلیبِ» رادیو ایران در کنارِ دانشمند و اندیشمندِ علوم و معارفِ موسیقی دکتر«علیرضا امینی» و چه در برنامهی «نغمهها»ی نوروزی در شبکهی چهار سیما (ششم فروردین ۱۳۹۹) همراه با استادِ محقق و دانشمند و مؤلفِ ارجمند «میرعلیرضا میرعلینقی»، هر آنچیز که در تفسیر و بیانِ ناچیزِ راقم این سطور آمد – که قطعاً یک از هزار هم نبوده و نیست – ، غفلت از این نکتهی مهم بوده است.
مقالهی یک نویسندهی مبرز و توانا را درنظر بگیرید! روتیتر، تیترِ اصلی، زیرتیتر، سوتیتر، دستور زبان و آیین نگارش، نثر نوشتاری، علایمِ نگارشی از جمله: نقطه، ویرگول، نقطه ویرگول، دونقطه، پرانتز، گیومه، کروشه، علامت تعجب، علامت سئوال، اِعرابگذاری و غیره، همه در جای خود است. گاه فقط یک ویرگول (تاکید میکنم فقط یک ویرگول!) میتواند مضمون و مفهومِ نوشتار را با مغایرت و یا تناقضِ مضمونی و یا مفهومی مواجه نماید ولی یک نویسندهی کارکشته، از هریک از موارد فوقالذکر میداند که به چهسان بهره بَرَد.
حال تعمیمِ این مورد در متنِ آوازی بنان دقیقاً بههمینگونه است. تفسیرِ آرتیکولاسیون (یا مفصلبندیِ) آواز بنان و تعمیق و تدقیق در آرتیکولههای آواز او، تأملبرانگیز است.
همانطور که اجزای یک نوشتار از حروف و واژگان، عبارات، جملات و پاراگرافها متشکل است، معادلِ آنها در یک متنِ موسیقی مترادف با motif (موتیف یا اِنگاره)، theme (تِم یا درونمایه)، phrase (اجزای عبارت و عبارت و یا عبارتپردازی)، period (جملهی کامل) و section (بخش و با اغماض، فراز یا پاراگراف) میباشد.
پیادهسازیِ متنِ آوازی بنان بر روی کاغذ و بررسی کلیهی آرتیکولههای این متنِ آوازی اَعَم از کششها، نوآنسها، غلتها، تحریرها، سکوتها، فرازها و فرودها و غیره، علاقمندِ بیقیلوقال اما متفکرِ آواز را! بهبطنِ آواز او رهنمون میسازد.
اهمیتِ “تقطیع” در آوازِ بنان نه از حیثِ تقطیعِ هجاییِ صِرف که از منظرِ انطباقِ تقطیعِ هجایی با تقطیعِ عروضیِ توامأن ضمنِ منظور داشتنِ تمامی تأکیدات کلامی (که یک واژه را گاه با سه آهنگ مختلف ادا مینماید!)، این نکته را متوجه نگارنده میسازد که در پسِ واقعیتِ آوازِ بنان، حقیقتی نهفته که این حقیقتِ آواز، ریشه در رمز و رازی دارد که در تفکر و سینهی بنان و بنانها است و اصطلاحاً قابل بهتعیُّن و تبیُّن نیست.
امید آنکه از متنِ آوازِ بنان و البته دیگر قدمای آواز، بهبطنِ آوازِ آنها نایل گردیم و «واقعیتِ آواز» را با «حقیقتِ آواز» – در مورد هر یک از آوازخوانان برترِ قرنِ اخیر- بهتأمل و تفکر بنشینیم و آن را با واقعیت و حقیقتِ آوازِ فعلیمان، مقایسه و مقابله نماییم.