موسیقی فارس- قانع خوشنمک: در این روزگار ملتهب و سطحیپسند و باتوجه به دسترسی عموم جامعه به فضای مجازی همه چیز رنگ بیرنگی به خود گرفته است. یکدست شدن و یکرنگ شدن گویی امری است اجتناب ناپذیر. اگر سفری را آغاز و از شهرهای مختلف دیدن کنید خانهها و سازهها تفاوت چندانی با هم ندارندو این آغاز نابودی شاخصه هاي فرهنگ بصری ایران زمین است که همه ما در آن شریک بودهایم و هستیم.
عرضه محصولات فرهنگی و هنری مناطق مختلف ایران محدود میشود به نمایشگاههائی که هرسال در آستانه عید نوروز برپا میشوند و بازدیدکنندگان در عرض چند روز یک بسته فرهنگی هنری عموماً خوراکی را مي بينند و بعدهم روز از نو روزی از نو.
در این بازار سودازده و پر آشوب که بودن در همه جا و به هر قیمتی از سوی به ظاهر هنرمندان به یک ماراتون زشت تبدیل شده است، “نبودن” شايد مزیتی نه! چاره اي است که هنرمندان راستین از روي جبر مي پذيرند.
فرهنگ شنیداری ما بهمراتب وضعیت اسفبارتری دارد.ناگفته پیداست که این حرف به معنای نفي وجود و توليد ولو اندك آثار ارزشمند در هیچ جای این سرزمين به هر شکل و هر زبانی نیست؛ لکن با گسترش اطلاعات دم دستی و به دنبال آن ذائقه سازي هاي تهيه كنندگان كاسب خو در موسیقی هاي عرضه شده كه مبتنی است بر ارائه پارامترهای مبتذل و حمايت مدیران فرهنگی نابلد و نادان از اين روال، زوال تدريجي موسيقي ايراني رقم خورده است.
اما همیشه بوده و هستند معدود هنرمندانی که در شرایط نابسامان جامعه و دور از هیاهوی بازار آشفته خرید و فروش کمر همت بربستهاند و دست به خلق آثار فرهنگي ماندگار و اصیل زدهاند.عماد توحیدی از جمله اين هنرمندان است که اشراف او بر موسيقي و هنرهاي ديگر و ادبيات و فلسفه از او چهره اي خاص در هنر امروز ايران ترسيم كرده است.چهره اي فعال و جسور كه در آهنگسازي و نوازندگي توقف ناپذير و همواره تحسين برانگيز مي نمايد.او به همراه حسین نظری، نوازنده قیچک و خواننده صاحب نام مناطق جنوب كرمان، از میان نغمههای ماندگار این کهن بوم و بر ،آواهائی را برگزيده و به ارمغان آوردهاند که راوی هزار راز ناگفتهاند. تو گويي هر دو عمری در دل تاثيرات اين نواها زیسته و بالیده و حال راوي رمز و راز دیار شگفتیهای طبیعی و فرهنگی ـکرمانـ این کهن دیار مرموز و ناشناخته اند.
آلبوم ترانههای کبود، مرا به یاد تجربه شنيدن «نیمه تاریک ماه» پینک فلوید میاندازد؛ با طرحی از رنگ يك كبودي بر روي پوست در جلد آلبوم و محتوائی بس عمیق و دردناک اما پرشور ؛ درد و رنجی در آمیخته با جلوههای شادیانه هاي مردم جنوب.مثل مزمزه طعم شكلاتي تلخ!
برای من شنونده، «ترانههای کبود» روایت روزی به درازنای تاریخ است.
همگام با طلوع آفتاب با تکتک ترانهها همراه میشوی؛ دربستر تاریخ قدم میزنی و از ذهن و زبان هردو هنرمند شاهد و ناظر سرگذشت مردمان کرمان زمين خواهی بود.
حسین نظری با نوای قیچک اصیل و صدای گرمش از زادبوم خویش سخن ساز میکند. بخشهای کوبهای هاي آلبوم با طراحي و اجرای هنرمندانه عماد توحیدی چونان کهنسالی مقتدر اوسنههای سرزمین خود را روایت میکند، گوئی این دانای کل برای وجود وچرایی هریک از رنگها و صداها منطقی دارد که به دانش و اشراف نوازنده به فرهنگ و آداب و رسوم مردم جنوب کرمان برمیگردد.
ما داستانها و حکایتهای بسيار شنیدهایم. احساس میکنيم کمی پیرتر از آنيم که میاندیشيم؛ رنج و دردی که وجه تفکیکناپذیر سرگذشت جمعی ما ایرانیان است. رنجهائی که تنها رنگشان تغییر میکند.
آلبوم ترانههای کبود در تهران صدابرداری،ضبط و منتشر شده است اما سونوريته سازها، تکنیکهای به کار گرفته شده توسط هردو نوازنده با ابداع و ابتکار و با کمترین گسست حسی و دخل و تصرف در پیکره خاستگاه فرهنگي موسیقی جنوب کرمان، نغمههائی کمتر شنیده شده را به جان شنونده مي نشاند.تفاوت آشكار نوازندگي سازهاي كوبه اي در این آلبوم (با اصرار بر بهره گيري از سازهاي منطقه) با دیگر آثار عماد توحیدی عیان است و بینیاز از بیان.او همواره حضور مقتدر،طراح و ايده پرداز خود را به اثر تحميل مي كند.تو گويي در هر آلبوم با نوعي جديد از نوازندگي سرشار از حس و نبوغ او با عنايت به ساختار ويژه اثر مواجهيم.
با شنيدن قطعات در مي يابيم كه هر دو هنرمند گویی این نغمهها را زیر سقف کپرها و سیاه چادرها و خانههای کاهگلی خاكستر نشينان جمعآوری و عرضه کردهاند.
این دو راویان دردو رنج اعصار با ضرباهنگ سازشان ما را به رقص و شادمانی مي خوانند…برخیزید که:
«پایان شب سیه سفید است».
دردهای خون چکانی که بر دیروز جنوب گذشته است و امروز هم پنجه بر رخ مردان،زنان،پيران و كودكان مي كشد.
کوتاه سخن اين که “ترانه هاي كبود” را بشنوید و برای چند لحظه روايتي شيرين از تلخي ها را تجربه كنيد!
به امید پایان رنج بشر!
*قانع خوشنمک(منتقد موسيقي)