«منظرهی نگاه» اما اوایلِ سال 96 شکل میگیرد، آن زمان که به این آهنگسازِ جوان پیشنهاد داده میشود تا کنسرتی تکنوازی برگزار کند؛ او اما در آن برهه به این فکر میکند که با سازِ دیگری همراه شود و از آنجا که تجربههای پیشیناش همگی با سازهای ایرانی بوده، تصمیم به همنوازی با سازی غربی میگیرد. او قطعات را در مدت زمانِ یک ماه مینویسد و اثر شکل میگیرد: « دوست داشتم که این کار بر اساس ایدههای یک آهنگسازِ ایرانی شکل بگیرد، بر همین اساس به دنبالِ گفتوگو با ساز دیگر نبودم؛ نمیخواستم گفتوگوی میانِ این دو ساز، به عنوانِ یک جدال مطرح باشد؛ میخواستم نغمهای که از همنشینی این دو ساز تولید میشود؛ یک کل واحد باشد و به همین خاطر در کل مراحل آهنگسازی اثر سعی کردم این دو ساز به اثری واحد برسند. در این میان مطالعاتم در حوزهی موسیقی کلاسیک و دانش نسبیام در ارکستراسیون که به مددِ شاگردیهایم نزد اساتیدی چون «هوشنگ و ارسلان کامکار» شکل گرفته بود، به این مساله کمک کرد.»
«سیاوش کامکار» با وجودِ محدودیتهای کوک این ساز؛ اما برای آن نتهای متفاوتی نوشته و اثر دارای مدولاسیونهایی است که به تنوع مدال در آن انجامیده است. خودش به این نکته صحه میگذارد که: «سنتور یک ساز آلتوست و چلو هم سازی باریتون؛ من سعی کردم از این گستره که چندان وسیع نیست و ممکن است تداخلاتی هم با هم داشته باشند؛ به شکلی استفاده کنم که آن هدفِ اولیهام مقرر شود.»
او مدتِ زیادی برای پیدا کردنِ نوازندهی ویولونسل وقت میگذارد: «تمام ویدیوهای این ساز را دیدم و چند نوازنده پیدا و با آنها صحبت کردم تا اینکه با خانم «رکسان» آشنا شدم و دیدم نوع نوازندگی و نگاهش به موسیقی را بسیار دوست دارم؛ در واقع صدای سازِ ایشان شبیه همان چیزی بود که زمانِ نوشتنِ اثر در ذهن داشتم. من یک قطعه را نوشته و به او برای اجرا میدادم، بعد با همدیگر اشکالات کار را برطرف میکردیم، در واقع من هر نکتهای به ایشان گفتم با کمال آرامش قبول کردند و این تجربهی دلنشینی برایم بود که میتوانستم با کسی همکاری داشته باشم که نقدهایم را بپذیرد.»
«سیاوش کامکار» همچنین در مراسم رونمایی اثرش به این نکته اشاره داشت که: «میدانم انتشارِ آلبوم موسیقی مستقل در این روزگار با چندان استقبالی روبهرو نمیشود؛ اما امید من به افرادی است که مثل خودم عاشق فرهنگ کشورشان هستند و حمایت از این آثار را وظیفهی خودشان میدانند. من عادتی دارم که به آن افتخار میکنم و آن این است که هر یکی- دو ماه یکبار به شهر کتاب رفته و آثاری که تولید میشود را میخرم و گوش میکنم.» این آهنگساز جوان همچنین تاکید کرد که «منظرهی نگاه» بدون حمایتهای مادرش – سودابه سالم- نمیتوانست شکل گیرد.
اما «رامین پیر» صدابردارِ این اثر دربارهی این اثر چنین توضیح داد: «سازهای این اثر در دو کشور و دو استودیوی مختلف ضبط شده است و این برای هر آهنگسازی میتواند به عنوانِ یک چالش مطرح باشند؛ بهخصوص اینکه با وجود آنکه هر کدام از این سازها هویت خودشان را دارند؛ اما در عین حال اشتراکاتی نیز با یکدیگر دارند؛ من میخواستم صدابرداری این اثر به شکلی انجام شود که انگار دو نوازنده کنار هم ساز زدهاند؛ البته در یک اثر، آهنگسازی و نتنویسی اهمیت بسیار زیادی دارد که در این اثر به بهترین شکل انجام شده بود. من نه تنها به عنوان صدابردار که به عنوان یک مخاطب، این اثر را بسیار دوست دارم و فکر میکنم دو ساز در آرامش کنار همدیگر قرار گرفتهاند.»
«احسان ذبیحیفر» – آهنگساز- نیز با بیان این مطلب که دلش میخواسته بیشتر دربارهی خودِ «سیاوش» به عنوان آهنگسازی که سالهاست او را میشناسد، صحبت کند؛ حالا اما دربارهی اثرش سخن میگوید، توضیحاتی دربارهی «منظرهی نگاه» داد: «این کار در کنار تمام ویژگیهایش، از این زاویه نیز قابل توجه است که وقتی آهنگساز به این نتجیه رسیده است که برای تولید یک اثر نیاز به نوازنده دارد، بیآنکه به نزدیکترین دوستی که میتوانسته در این راه کمک کند، متوسل شود؛ برای پیدا کردنِ نوازندهای که با معیارهایش همخوانی داشته باشد؛ مدتها جستوجو کرده است؛ اینکه نوازندهای در این گوشهی دنیا متناسب با ژانر خودش نوازندهای در آن سوی دنیا پیدا میکند و نت برایش میفرستد و با سختی این کار را انجام میدهد کار بسیار ارزشمندی است. شما وقتی یک موزیسین را نمیبینید و میخواهید با آن کار کنید، کار سختی پیش رو دارید؛ اصولا وقتی میخواهیم با موزیسنی از جهانی دیگر همکاری داشته باشیم، موسیقی بینافرهنگی شکل میگیرد و در ژانر فیوژن قرار میگیرد؛ اما ما در این اثر، موسیقی ایرانی میشنویم و این نکتهی باارزشی است که باید به آن توجه کنیم.»
این آهنگساز ادامه داد: «سیاوش شاید میتوانست کار سادهتری انجام دهد و از «ویولونسل» به عنوان ساز همراهیکنندهی سنتور استفاده کند؛ اما او به هر دو ساز به یک اندازه فکر کرده است و هر دو ساز دارند خودشان را به اندازه نشان میدهند و به همین خاطر ارزش های این کار بیش از یک کار معمولی است. علاوه بر آن همهمان میدانیم در دنیای امروز، ایدههای پوپولیستی رواجِ بسیار زیادی دارد و خیلی از ما کار می کنیم که مشهور شویم – البته که بد نیست – اما «سیاوش کامکار» در این اثر نشان داده که دارد به موسیقی فکر می کند و هدفش چیز دیگری جز موسیقی نیست.»
«احسان ذبیحیفر» با بیانِ این مطلب که «سیاوش کامکار» همواره خواهانِ نقدِ خودش است؛ به این مهم اشاره کرد که اگر میخواهیم این موسیقی که مخاطب خاص دارد و موسیقی تجاری نیست، پیشرفت کند؛ باید آثار همدیگر را گوش داده و آنها را نقد کنیم؛ چون این اتفاق تنها راه شکوفایی موسیقی این ژانر است و بیتفاوتی ما به این موسیقی، حیات آن را کوتاه میکند.»
در ادامهی این مراسم «سیاوش کامکار» به این مساله اشاره داشت: «استاد اردوان همیشه پشت من بوده و از من حمایت کرده است، اما نکتهی مهمتر این است که من از ایشان منش آموختم؛ همواره رفتارهای ایشان را نسبت به برادرانشان و پدرم دیدم و احترام به استادانم را از ایشان یاد گرفتم؛ ضمن اینکه قطعهی ششم این اثر، قطعهی محلی لزگی است که استاد اردوان برای سنتور نوشتهاند و من خط چلو برای آن تنظیم کردم.»
منبع: موسیقی ما