موزیک فارس_سهنداینانلو:
سیرانووووش…سیرانووووش…
مرده است،نوبتش بود، اشتباه نکنید نه در آغوش مرد کچل و مجرد همسایه است و نه قهر کرده. هیچ اتفاق خاصی هم نیفتاده، فقط نوبت مردنش بود. چند روز دیگر باز خواهد گشت…
رگه هایی از طنزی گزنده و تلخ در نمایشنامه ذهن را به تشویش می کشد، به نحوی که تماشاچی مدام در حال همذات پنداری پر کشمکشی است، موزیک چهارشانه و کمی خشنِ متن هم این فضا را متلاطم تر می کند. ولی هر از گاهی، سرژ که سر پیری هوس، گریبانش را گرفته با شوخی های به موقعاش رشته افکار مخاطب را در هم می ریزد؛ کبووووترم…
اشارات دور و نزدیک بسیارند؛ از صفوف طولانی غذا در شوروی دهه ۸۰ گرفته تا کنایههای پیاپی در باب عملکرد نامزدهای انتخاباتی خودمان. حمال ها نیز نامیرا هستند، کار به جایی رسیده که شاعری پریشان حال(آوِد رِشتونی-با بازی جواد اینانلو) هم سعی در، جازدن خود و خانواده اش به عنوان حمال و خدمتکار دارد، از همین رو است که دست به دامان این و آن می شود تا شاید موفق شود خانواده را از گزند ۱۲بار مردن در سال برهاند. چرا که دولت ارمنستان مقرر کرده هر شهروند طبق دستهبندی های حکومتی تعداد مشخصی از روزهای ماه را می تواند زندگی کند و باقی روزها باید بمیرد. در این بین فقط ۱۴روز به شاعر داستان ما رسیده، جامعه ای رو به اضمحلال که دولتش شاعر را مستحق زندگی نمی داند اما هیچ اعتراضی نمی کند، حتی همان شاعر نیز تنها راه حلی که به ذهنش خطور می کند رشوه دادن برای خرید رسیدهای زندگیست و هیچ اقدامی برای آگاه کردن مردم نمی کند…
سناریو می کوشد به مخاطب بفهماند جامعه ای که شاعرش هم در پی تقلب و فرار از مرگ به هر قیمتی است، قطعا جامعه ای خواهد بود که در آن حمال ها و نگهبانان ارجمند هستند و این اجتناب ناپذیر است. قضیه فراتر از دولت و تئوری های توطئه میرود. بلکه تک تک افراد این اجتماع پیش از هر چیز باید به خود بنگرند، خودشان مسبب قدرت گرفتن چنین سیاستمدارانی شده اند و حالا به جای تلاش برای اصلاح، صرفا در پی دور زدن قوانین عجیب و مستبدانه دولتی هستند. حتی برای بقا حاضرند در مدح و ثنای همان دولتی که ماهی ۱۴ روز حق زندگی به شاعر داده است، شعر بسرایند و برای این آثار مدال افتخار هم عایدشان شود…
اما بارقه امیدی در میان داستان سر برمی آورد، روز مرگ ماهانه دانشجویان ایروانی فرا رسیده ولی آنها پس از متحد شدن و گره کردن مشت هایشان، نامیرا می شوند. چه سری در کار است؟ ذهن مخاطب همچنان درگیر پرسش است و مدام در حال فلش بک زدن…
اما در نهایت ملت ارمنستان سعادتمند می شود، پول شاعر قصه ما تمام شده و دیگر چیزی ندارد که با آن دَمِ حمالان دولتی را گرم کند تا مجوز زندگی بخرد، او بالاخره میمیرد، پس از مرگ تازه درمی یابد که چه راه خطایی رفته است، می فهمد که چنین مرگی هزار بار بهتر از چنان زندگی رقت باریست که در ارمنستان داشته. تازه فهمیده است وظیفه او بوده که جامعه را آگاه کند ولی بجای روشنگری، مشغول رشوه دادن برای فرار کردن از مرگ ماهانه اش بوده. باری، شعر سفارشی هم سروده است و همرنگ جماعت به ریاکاری روی آورده. در نهایت آود رشتونی با مرگش دریافت که راهی جز رساندن توده ها به آگاهی، برای دست یافتن به سعادت برای ملت ارمنستان نمی توان متصور بود.
صحنه خاموش است و موزیک اوج می گیرد، ناگهان نورافکن ها روشن می شوند، بازیگران به خط ایستاده اند و رو به تماشاچیان تعظیم می کنند، آری تمام شد؛ آوِد برای همیشه مرده است…
به بهانه اجرای باکیفیت نمایش “حکم مرگ به سبک ارمنی ها” در تالار حافظ، موزیک فارس نیز بر آن شد که خارج از رویه معمول (انعکاس اخبار موسیقی) گزارشی از این برنامه تهیه نماید. از همین رو شب گذشته گزارشگر موزیک فارس در محل تالار حافظ حاضر شد تا از نزدیک شاهد اجرای این اثر تامل برانگیز(به کارگردانی نادر نادرپور) باشد.
ترکیب حاضرین در سالن نیز جالب است، از روحانی و فعالین سیاسی منتقد گرفته تا عموهای فیتیله ای و جمعی از هم وطنان ارمنی تبار برای تماشا آمده بودند. این امر جای امیدواری دارد که چنین محافلی فرصتی برای شکل گیری دیالوگ در جامعه ایجاد نماید. خصوصا پس از دیدن اجرای کم نظیر اعضای گروه تئاتر، که در پایان ذهن مخاطب را با هزاران سئوال و هزاران چالش تنها گذاشته است. در این حالت آنچه می تواند چنین اذهان مشوشی را آرامش بخشد فقط و فقط سخن گفتن است و بس!
در این نمایش ۷۵دقیقه ای باید به کارگردانی در خور تقدیر نادر نادرپور اشاره کرد که توانسته بی وقفه و بدون کشتن زمان تماشاچیان را روی صندلی های سالن پیر و سالخورده حافظ میخکوب کند. و اما بار اصلی نمایش بر دوش جواد اینانلو است، بازیگری توانمند و با سابقه که همین اواخر نیز شاهد هنرنماییاش در کنسرت نمایش خسرو و شیرین(در نقش شاپور) که در تالار وحدت برگزار شد، بوده ایم. اینانلو(در نقش آوِد رشتونی) توانسته توازنی بین فضاهای پرنوسان نمایش برقرار کند و گاهی با ایما و اشارات طنازانه اش تلنگری به ذهن بیننده بزند و سکوت سالن را با خنده حضار بشکند.
اما موزیک متن این نمایش که حاصل انتخاب هوشمندانه ای بوده توسط میرامیر میری (رهبر ارکستر میرآترا) تهیه، تنظیم و اجرا گردیده است که فضای چالش برانگیز حاکم بر سناریو را بیش از پیش تاثیرگذارتر می نماید. حتی می توان گفت در مقاطعی که با افت متن روبرو می شویم( البته سعی شده با برخی ترفندهای بازیگران جبران شود که موفق هم بوده است) این موسیقی است که به داد نمایش آمده و چنان ساختار اثر را محکم و استوار نگاه داشته تا تماشاچی ابدا احساس خستگی و کلافگی نکند.
این نمایش جذاب که هم اکنون نیز بر روی صحنه است، هر شب ساعت ۲۱ در تالار حافظ اجرا می گردد، علاقه مندان به حضور در این برنامه می توانند از طریق سایت “تیوال” اقدام به تهیه بلیت نمایند.
اسامی عوامل نمایش “حکم مرگ به سبک ارمنی ها” که توسط نادر نادرپور روی صحنه است نیز به شرح زیر می باشد؛
طراح، کارگردان و تهیه کننده: نادر نادرپور
نویسنده: پرچ زیتونتسیان
آهنگساز: میرامیر میری
طراح لباس: الهام میرباقری
مترجم: آندرانیک خچومیان
بازیگران: جواد اینانلو، سهیل عباسی، شعبان حاتمی، مینا سهل آبادی، حسین کرمی، ماهان خاتمی، کیمیا سلحشوری، مهدی افشاری، فرزاد برخورداری،مژگان اخلاقی، صدیقه مرادی، علی مددی، امید قاسمی، میثم ترکمند، مهرناز بختیاری، آرام احمری نیا، سارا عسگری، یاسر بوجاری، احمد شاهوار، علی ساکی، غلامرضا مرادی، ستاره شمس و نادر نادرپور.