موسیقی فارس_سهنداینانلو: از آنجایی که یک ماه دیگر به آخرین سال حضور حسن روحانی در دفتر خیابان پاستور وارد می شویم، تنور دید و بازدیدهای تبلیغاتی و مانورهای رسانه ای کاندیداهای احتمالی ریاست جمهوری نیز داغ و داغ تر می شود. برخی افتان و خیزان در پی استمزاج از اذهان عمومی و همچنین عناصر تعیین کننده هستند و برخی دیگر اِبایی از علنی کردن قصدشان برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ ندارند. در این بین یک شخصیت سیاسی از قواعد بازی سیاست در جمهوری اسلامی ایران تبعیت نمی کند، فردی که از ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زد و به گواه تحلیلگران سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تبعات آن هشت سال، برای دهه های متمادی گریبان ملت ایران را همچنان خواهد فشرد.
در این یادداشت قصد تحلیل و یا نقد سپهر سیاسی کشور را نداریم چرا که نه صلاحیت چنین عملی در مجموعه ما وجود دارد و نه رسالت تعیین شده برای “موسیقی فارس” این امر را طلب می کند. مقصود نگارنده از ورود به این بحث برانگیختن واکنش به تحرکات خطرناک و آسیب زای یک جریان رسانه ای در حوزه موسیقی است که از زمستان ۱۳۹۸ تا به امروز سعی در وارونه جلوه دادن آنچه بر خانواده موسیقی در دوران ریاست محمود احمدی نژاد رفت دارد. در نگاه بسیاری از اصحاب رسانه این کنشِ مسموم حاصل تیزبینی و هوشمندی یک خبرنگار است که با توجه به نارضایتی های عمومی از یک جریان خاص، جهت گیری مناسبی داشته و بر امواج نابسامانی های معیشتی جامعه سوار شده است. البته که سیاست علم تحصیل قدرت است (قدرت در مقیاس های مختلف) ولی حتی چنین بِده بستان هایی نیز باید بر پایه حفظ پرنسیب های فردی و جمعی افراد و جریانها باشد، چه رسد به یک فعال رسانه ای شناخته شده که اخلاقاً متعهد است اصل “بی طرفی” را رعایت نماید. هرچند که متاسفانه باید اذعان داشت آنچه در فضای رسانهای کشورمان رعایت نمی شود همین اصل “بیطرفی” است (به دلیل قُرق فضا توسط رسانه های دولتی، خصولتی و رانتی) اما بالاخره فردی که نام “خبرنگار مستقل” بر خود گذاشته، موظف به رعایت اصول حرفه ای این پیشه نیز می باشد. باید توجه داشت که صفت “مستقل” نافی هرگونه مسئولیت و تعهد حرفه ای خبرنگاران، روزنامه نگاران و فعالان رسانه ای در قبال مخاطب نیست چرا که اصول و قواعد حرفه ای این مشاغل، خط و ربطی مطلق داشته و تخطی از آنها جمع بزرگی از همقطاران را با اتهاماتی از طرف جامعه روبرو می سازد که نتیجه اش این سیل بی اعتمادی اجتماعی (در تمام حوزه های خبری) است. دست و بال یک فعال رسانه ای “مستقل” برای شکستن حرمت های این حرفه باز گذارده نشده تا هرچه بزرگان رشته اند را پنبه کند، البته که چنین اقداماتی قائم به فرد و یا حتی افراد نیست و قطع به یقین جریانی پشت این تحرکات خطرناک قیلوله کرده، ولی از سَرشاخه های این جریانهای رانتی و فاسد انتظار رعایت اصول حرفهای ژورنالیستی نمی رود و طبعا مسئولیت چنین رفتاری متوجه همان خبرنگار یا خبرنگاران “مستقل” است.
نگارنده از ماه ها پیش در موارد و مقاطع مختلف هشدار شکل گیری چنین اقداماتی را داده بود (برای مثال در سالگرد حبیب محبیان) اما به دلیل همان عدم استقلال رسانه های عمده کشور، خطر آشکار تحرکات ناسالم این افراد نادیده گرفته شد و معدود چهره های سلیم عرصه خبر موسیقی نیز شرایط را چون آبی که “از سر گذشته” توصیف کردند و در نهایت واکنشی نشان داده نشد. اما حال که این چنین علنی و وقیحانه در پی قلب حقایق این حوزه (موسیقی) برآمده اند وظیفه هر خبرنگار متعهدی است که برای روشنگری و دفع چنین فتنه انگیزی ترسناکی دست به قلم شده و سکوت را بشکند، سکوتی که به ورشکستگی مادی و معنوی و سرخوردگی بسیاری از چهره های قدیمی و شایسته در عرصه ژورنالیسم موسیقی انجامیده و برخی دیگر را (علیرغم میل باطنی شان و به دلایل معیشتی) مجبور به تن دادن به این چرخه فاسد کرده است.
اختصاصی موسیقی فارس