موسیقی فارس- علیرضا امینی:از اولین رگههای ظهور و خلق ترانهخوانی یک عاشق برای معشوقش در دهههای 1300 تا 1320 که شروع ژانر فیلمفارسیها و موسیقیهای کابارهای نیز بود، همیشه شاهد خواندن یک ترانه عاشقانه توسط یک زن برای یک مرد بودیم که زن از مرد تقاضای پذیرش عشق و رسیدن بهوصال را داشت و حتی طلب بخشش یا گذشت یا نیمنگاهی عاشقانه و جایگزینی و حذف رقیب را نیز، زنان برای مردان میخواندند.
اگر روزی زنی قرار بود از قهر و نرسیدن بهعشقش بگوید با ترانههایی مثل: “شد شد نشد نشد ولش کن…” با نگاهی بهطنز مردم را میخواند و در بسیاری کارها زنها از داشتهها و زیباییها و عشق و احساس خود میگفتند تا مردی را مال خود کنند ولی کم کم با کم شدن مردانگی در مردان و اوج گرفتن معشوقیت در زنان، دیگر مردها برای زنها خواندند و کم کم التماسها به مردها رسید و ویژگی خاص رجلیت در ایرانیها و تهران قدیم، با مهم شدن جایگاه معشوقی در زنان در درجه دوم این رابطه عاشق معشوقی قرار گرفت.
«واسوخت» یا “رُکگویی های شاعرانه” که یک شاعر را وادار بهپردهدری از بیوفاییهای معشوقش وا میداشت سبقه چند صد ساله دارد و نوعی شخصیگویی شاعرانه است که شعرای شعر کهن پارسی گاهی با اینگونه مهندسیهای وارونه ادبی شعر در دلبریهای جدیدی از مخاطب کردهاند و نمکی در شکر قلمشان پاشیدهاند که این خصوصیسازیهای ادبی کم کم بهفضای عمومی آثار عامیانه هم کشیده شده است.
بدینگونه است که اکنون شاهد آثاری هستیم که این گلایهها و بیپردهگوییها و گاهی متلکهای عاشقانه که شاید دل معشوق را ببرد عمومی شده و جالب این است که خیلی هم طرفدار مییابد و این نشاندهنده رواج نوع خاصی از «عشق» در جامعه این روزهاست که عاشق و معشوق پیرو یک رابطه علت و معلولی با هم مرتبط هستند نه یک رابطه عشقی و معشوقی و به محض کمی دیر تلفن جواب دادن یا دیر نیم نگاهی بههم انداختن، هردو هرچه از هم دارند رو میکنند و هیچ هیچ مساوی بازی را ترک میکنند.
در اصل باید گفت همه روابط عاشقانه لحظات ارزشمندی داشتهاند که اگر عشق در میان باشد هرگز در هجر یا قهر اینگونه گلهگزاریها و غرغر کردنهای ناشی از سوختن از دوری را در پی نخواهد داشت و حقیقت اینکه اگر عاشقی بهمعشوق اینگونه بگوید بین خودمان باشد که اصلاً نه عشقی در میان بوده است و نه وصلی و فقط و فقط یکی درخواست داده و یکی رد کرده است.
اینگونه ادبیات عاشقانهی مدرن نه تنها آثاری ماندگار نمیشود بلکه بهنوعی هنرمندِ مجری آن، شاهرگِ شهرت خودش را میزند و با بهدست آوردن مخاطبان پوچگرای محدود، مخاطبان عمقگرای وسیعِ خود را از دست میدهد و این بحث با نمونههای مصداقی موسیقایی با یک پیشینه بیش از نیم قرنی قابل بحث و بررسی است که در جای مناسب بهآن خواهیم پرداخت. (این نوشتار ادامه خواهد داشت….)
*دکترعلیرضا امینی (پژوهشگر، آهنگساز و ترانهسرا)