موسیقی فارس-محمدرضا ممتازواحد -بخش سوم و پایانی : “فرید اسدیدهدزی” مورخ و مفسر در حوزه جامعهشناسی اجتماعی و سیاسی تاریخ معاصر، موسیقی دههی ۱۳۵۰ خورشیدی را – البته بهاستثنای اقلیتی از آثار موسیقی و هنرمندانِ آن- موسیقیای مبتذل میپندارد و معتقد است در این دوران، الگوی موسیقی از بزرگانی چون “علینقی وزیری”، “روحالله خالقی” و «جواد معروفی» بهافرادی تنزل یافت که نهایتاً ابتذال شنیداری را موجد و موجب گشتند. دهدزی، این از همگسستگیِ بنیانهای فرهنگی و هنری در سالهای ۵۷ -۱۳۵۰ را در تمامی زنجیرهی مشاغل وابسته بهصنعت موسیقی – حتی تهیهکنندگیِ این حوزه- وارد میداند.
شاخصِ مجاهدتهای فرهنگی- موسیقاییِ موسیقیدانان درخصوصِ موسیقی انقلابی، مربوط به «مؤسسه فرهنگی- هنری چاووش» بود. با آمیختگی گروههای موسیقی «شیدا» و «عارف» نطفهی چاووش در ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ بسته شد. البته هنرمندان دیگری هم بودند که بهصورت خودجوش نسبت بهساخت و اجرای سرودهای انقلابی اهتمام داشتند که اغلب در آن دوران کمنام و یا گمنام بودند. اوج فعالیتهای مبارزاتی موسیقیدانانِ معترض و انقلابی از ۲۶ دی ۱۳۵۷ (یعنی تاریخ تَرک ایران توسط «محمدرضا پهلوی») بهبعد بود.
• آغاز دورانِ خفقانِ موسیقایی
بعد از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ فعالیتهای جسته گریختهی موسیقیدانان تداوم داشت تا اینکه حکومت نوپای آن زمان، با رویکردی سلبی با موسیقی مواجه شد. نقل قولی از آیتالله «روحالله خمینی» در دست است که ایشان از موسیقی بهعنوان “مخدر” تعبیر میکند که البته بهتعبیر برخی از پژوهشگران، این تعبیرِ آقای خمینی در جلسهی دیدارِ ایشان در قم با کارکنان “رادیو دریا”ی سابق – بهتاریخ ۳۰ تیر ۱۳۵۸- و با توجه بهشرایط شهرهای شمالی ایران بهویژه سواحل دریایی آن اطلاق و عنوان گردیده بود.
این اظهارنظر آیتالله خمینی گویا فتوای فقهی ایشان نبود و با منظورِنظر داشتن تحول تاریخی و زمانی آرای فقهاء، میتوان بهفتوای ایشان در تاریخ ۱۹ شهریور ۱۳۶۷ اشاره داشت که در جای خود بهآن خواهیم پرداخت.
• تحولات قدرت سیاسی
این موضوعی انکارناپذیر است که تحولات قدرت سیاسی، تأثیرگذاری بر عرصههای کلانِ اجتماعی و فرهنگی را در پی خواهد داشت.
با توجه بهدُگماتیسمِ پنداری و رفتاری رژیم حاکمه در سالهای نخست تسلطش درخصوص موسیقی، ایرانِ آن ایام با دو اتفاق و رخداد بسیار مهم مواجه شد.
نخست «انقلاب فرهنگی» که اول اردیبهشت ۱۳۵۹ آغاز شد و نهایتاً در ۱۹ آذر ۱۳۶۳ بهتشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی منجر گردید و دیگری «جنگ ایران و عراق» بود که گویا برخلاف تحمیلی نامیدنش با تحریک ملت عراق توسط رادیوهای جمهوری اسلامی در کشور عراق و بهتبع آن خشم «صدام حسین» بهوقوع پیوست. ایستایی حوزه فرهنگ در آن بازهی زمانی و تحقق انقلاب فرهنگی و بسته شدن دانشگاهها بهعنوان مهمترین عرصههای جنبش فرهنگی و پس از پنج ماه یعنی ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ آغاز جنگ ایران و عراق، فعالیتهای موسیقی را با رکودی جدی روبهرو ساخت. دوران سختی که حمل ساز بدون داشتن مجوز بهمثابهی حمل آلت قتاله و بهعنوان جُرم تلقی میشد. هرچند ایرانِ پرغُصهمان بسیار از این نشیبوفرازهای اغلب پُرنشیب را تجربه کرده بود ولی در دوران یاد شده که بهدنبال چند دهه پررونقی پیشینِ موسیقی، اصناف وابسته بهموسیقی شکل گرفته بودند، فعالان جامعهی موسیقی کشور را با مشکلات عدیدهی شغلی و اقتصادی دست بهگریبان ساخت. این گرفتوگیرها تا سال ۱۳۶۷ ادامه داشت.
در ۱۹ شهریور ۱۳۶۷، آیتالله خمینی فتوای خود را درخصوص موسیقی و ساز وآلات آن اعلام کرد که در محافل درونجامعهای روحانیونِ آن روزگار، بازتابهای بسیاری داشت. توافق و امضای قطعنامهی ۵۹۸ و پایان جنگ هشت ساله ایران و عراق و ثبات نسبی بعد از انقلاب فرهنگی در دانشگاهها خصوصاً آغاز بهکارِ دانشکدههای موسیقی کشور، تا حدی نشوونمایی را در فضای موسیقی آن دوران رقم زد.
• از “سازندگی” تا … “تدبیر و امید”
این نوشتار، دولتهای پیش از دولت «سازندگی» را مورد بحث قرار نخواهد داد زیرا با توجه بهمسائلی که پیشتر شرحش رفت، در آن مقطع زمانی اتفاق مهمی در حوزهی موسیقی رُخ نداد. اما در مورد دولتهای “سازندگی”، «اصلاحات»، «بهار» و «تدبیر و امید» که مجموعاً ۳۲ سال زمام دولت را در دست داشتند، تقریباً دو سوم مقطع زمانی ۱۴۰۰ -۱۳۵۷ را در برمیگیرد.
دولت “سازندگی” (۱۳۷۶ -۱۳۶۸)، همانطور که از نامش پیداست درصدد آبادانی و سازندگیِ ویرانیها و عقبماندگیهای بعد از جنگ برآمد و البته عرصه فرهنگ، هنر و موسیقی نیز تکانهای محسوسی خورد. البته در این دوران، موسیقی در رسانههای جمعی نیز قدری پُررنگتر شد بهخصوص موسیقی پاپِ نوپای اوایل دههی ۱۳۷۰ که حرکتی روبهجلو بود.
دولت “اصلاحات” (۱۳۸۴ -۱۳۷۶) که با شعار اصلاحات بهسر کار آمد، آراء و نظرات فرهنگی را محترم میشمرد. رونق بیسابقهی مطبوعات و افزایش مجوز انتشار آلبومهای موسیقی و برگزاری کنسرتها از اهمّ رخدادهای این دوران هشت ساله بود. «خانه موسیقی ایران» بهعنوان شناختهشدهترین نهاد صنفیِ موسیقی و موسیقیدانان در این برههی زمانی تأسیس شد و گویا ساختمانِ خیابان فاطمیِ این نهاد صنفی نیز با کمک رئیس جمهور وقتِ دولت اصلاحات خریداری گردید.
دولت “بهار” (۱۳۹۲ -۱۳۸۴) اتفاق ویژهای را در موسیقی رقم نزد. مطبوعات و جراید روزبهروز تعطیل و بسته شدند و وزارت فرهنگِ متبوع این دولت نیز عنایتی بهموسیقی و موسیقیدانان نداشت. ممنوعالفعالیتی بسیاری از شخصیتهای مطرح موسیقی کشور در این دوران رقم خورد و این مهم در سال ۱۳۸۸ بهاوجِ خود رسید. اوضاع معیشتی و اقتصادی نسبتاً پایدار جامعه در دولتهای سازندگی و اصلاحات، در دولت بهار بهآشفتگی و ناپایداری انجامید و رونق نسبی فرهنگ، هنر و موسیقی نیز نهتنها بهبهار نیانجامید که رنگِ خزان بهخود گرفت. اوضاع نهچندان مناسب معیشتی و فرهنگی این دوران خود را آمادهی تدبیرآفرینی و امیدبخشی دولت بعدی میکرد.
علیرغم وعده وعیدهای کاندیدای مدعی دولت “تدبیر و امید” (۱۴۰۰ -۱۳۹۲) و حمایتهای آشکار و نهان و ابراز علاقهاش بهموسیقی کلاسیک ایرانی بهویژه یکی از مطرحترین شخصیتهای این موسیقی، ولی عملاً در ساحت موسیقی کشور نه تدبیری رقم خورد و نه امیدی جامعهی موسیقی را فراگرفت. مجوزهای صادرهی وزارت فرهنگِ این دولت درخصوص برگزاری کنسرتها توسط نیروهای امنیتی و عقیدتی باطل میشد و اَسفبارتر اینکه بهروی صحنه آمدن بانوانِ نوازنده نیز – در مقطعی- ممنوع شد. این بیحرمتی بهبانوانِ نوازنده، یادآورِ سلب حقوق رسمی بانوانِ خواننده در اوایل ۱۳۵۷ بود که مؤید و مبرهنِ تبعیض جنسیتی در این خصوص بوده و هست.
• رادیو و تلویزیون بعد از بهمن ۱۳۵۷
از مدیران سازمان موسوم به«صدا و سیما» از بدو بهمن ۱۳۵۷ تا ۱۴۰۰، میتوان به افراد ذیل اشاره کرد: «صادق قطبزاده»، شورای پنج نفره، شورای سه نفره، تقی فراحی، محمد مبلغیاسلامی، سیدعلیاکبر محتشمیپور، عبدالله نوری، علی لاریجانی، محمد هاشمیرفسنجانی، محمدجواد لاریجانی، «محمد هاشمیرفسنجانی»، «علی لاریجانی»، «سیدعزتالله ضرغامی»، محمد سرافراز و «عبدالعلی علیعسگری».
هیچ تفاوت فاحشی در سازوکار مدیریتی نامبردگان در جهت اشاعهی موسیقی مشهود نبوده و نیست و اگر در مقام قیاس برآییم، عملکرد کلی «رادیو (صدا)» نسبت بهموسیقی از رویکرد «تلویزیون (سیما)»، بهتر و مفیدتر ارزیابی میشود.
• آنچه در قرن ۱۴ گذشت
قرن چهاردهم خورشیدی از این جهت سدهای پُرمسأله عنوان شد که رویدادها و رخدادهایی که از حیث اجتماعی و فرهنگی در آن روی داد، با قرون پیش از آن بسیار متفاوت بود. قرن ۱۴۰۰- ۱۳۰۱، سه حکومت بهخودش دید: قاجاریه، پهلوی و جمهوری اسلامی. چنانچه پیشتر هم اشاره شد با بهروی کار آمدن هر دولت و قدرت سیاسی، بنیانهای اجتماعی و بالاخص سازوکارِ فرهنگی (و هنری) دچار دگرگونی و تغییر و تحول میشود. همانطور که در نوشتار پیشرو بهصورت تاریخچهای موجز و مختصر هم بر آن اشارت رفت، در تمامی مقاطع زمانی حکومتهای یادشده، اوضاع و احوال موسیقی مختص بهشرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حاکم بوده و بهنوعی آن را میتوان آیینهی تمامنمای جامعه توصیف کرد.
ناگفته نماند از همان دههی ۱۳۱۰، نخستین قوانین و مقررات نظارت بر تهیه و تولید آثار موسیقی – و بهعبارت شفافتر، “سانسور” – تدوین و در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۰۷، این نظامنامه در ۵ ماده بهامضاء و تصویبِ هیئت وزیران رسید. «بهروز مبصری» دیسکوگراف و پژوهشگر موسیقی، سرتیپ «محمد درگاهی» که ریاست کل تشکیلات نظمیه مملکتیِ آن زمان را برعهده داشت را مسئول و عاملِ این اقدام میداند و جالب آنکه، این قانوننامهی ۵ مادهای از سال ۱۳۰۷ تا همین پایان قرن (یعنی سال ۱۴۰۰) برای تهیه، تولید، ضبط و اجراهای صحنهای موسیقی توسط ادارات و ارگانهای ذیربط اِعمال و کنترل میگردد.
فُرماسیون طبقاتی صورت گرفته که بهویژه در پهلوی دوم خود را بهصورت طبقه متوسط جامعه نمایان ساخت، صورتبندیِ ساختار طبقاتی جامعه را از شکل دوقطبی آن خارج ساخت. همانگونه که شرحش رفت، این طبقهی وسط در شریانهای فرهنگی نیز موجب و موجدِ تغییر و تحولاتی شد و جالب اینکه در اواخر قرن یاد شده، این طبقهی میانیِ جامعه دچار استحاله گشت و بهفُرماسیون طبقاتی ابتدای قرن نیل یافت که البته این خطری فوقالعاده جدی است.
قرن ۱۴ خورشیدی، نهتنها عصر صفحه را تجربه کرد بلکه تجربیاتِ آنالوگ، دیجیتال، ماهواره و اینترنت را نیز پشتسر گذاشت. رواج رسانههای فراگیر در این قرن که با رسانههای نوشتاری و جراید آغاز گشته بود با رسانه شنیداری (رادیو) و پس از آن رسانه دیداری (تلویزیون) ادامه یافت و با ظهور ماهوارهها و اینترنت، با نسلهای جدیدی از رسانههای دیداری و شنیداری مواجه شد. فضای مجازی و شبکههای اجتماعی از مهمترین و تعیینکنندهترین رسانههای – خودگردانِ- حال حاضرند.
و نکتهی تأسفبارِ دیگر اینکه، تا بهالآن، هنر موسیقی در قانون مدنی کشور هیچ تعریفی نداشته و ندارد و بنا بهتوضیحات “بهروز مبصری” مؤلف و محقق موسیقی، فقط در مباحث مالی، قوانینی تجارتی وضع شده است. قوانین کپی رایت در خصوص هنر سینما بهصورت آییننامهای هنری تصویب گشته ولی برای هنر موسیقی هنوز اقدامی در این خصوص صورت نگرفته است.
منابع و مآخذ:
نوشتار حاضر، روایت نگارندهی آن از تاریخ موسیقی معاصر حدفاصل سالهای ۱۴۰۰- ۱۳۰۱ بود که براساس مطالعات و تحقیقات بیش از دو دههی وی صورت پذیرفت و هیچ منبع و مأخذی در حین نگارش این مقاله، مورد استناد و اقتباسِ این متن قرار نگرفت. بههر صورت چون در طی این سالها بیشترین منابع و مآخذِ نگارنده در حوزهی مطالعات تاریخ موسیقی این موارد بوده، جهت مطالعهی بیشتر، تقدیم حضور علاقمندان میگردد:
- مختاریاصفهانی، رضا. ۱۳۸۸. تاريخ تحولات اجتماعی راديو در ايران. تهران: دفتر پژوهشهای راديو، چاپ اول.
- مشحون، حسن. ۱۳۸۰. تاریخ موسیقی ایران. تهران: فرهنگ نشر نو، چاپ اول.
- خالقی، روحاله. ۱۳۹۵. سرگذشت موسیقی ایران (۳ جلد در یک مجلد). تهران: مؤسسه فرهنگی- هنری ماهور، چاپ سوم.