در روزهایی که یاس و ناامیدی جامعه ایران را فراگرفته است، شاید هنرتنها وسیله ای باشد برای بیان درد مردمی که سالیان سال با انواع و اقسام مشکلات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دست و پنجه نرم می¬کنند.
چندی پیش به تماشای تئاتر «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» به کارگردانی هادی مرزبان و بازی درخشان حامدکمیلی وبهنام تشکر نشسته بودم و صحنه¬هایی از نمایش من را عمیقا به تامل وا می¬داشت وذهنم را به برقراری ارتباط بین رخدادهای تاریخی گذشته و وضعیت تاسف بار امروز تشویق می¬کرد.
محمد وفایی یکی از نویسندگان این نمایشنامه که از رمانی به همین نام اقتباس گرفته است، درباره این روایت این چنین نوشته است:
نمایشی با عنوان «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد». یک اثر نمایشی تاریخی سیاسی که درونمایهای عاشقانه دارد یا شاید به تعبیری، روایتی عاشقانه که در دل حوادث تاریخی و سیاسی رخ میدهد. این که کدام حال و هوا بر روند این اثر حاکم است شرحی پیچیده دارد و این به واقع یک درام چند وجهی است که قصه نمایش به خوبی از پس پرداخت آن بر می آید.
سینماگران هم در سال¬های اخیر، باوجود محدودیت¬های فراوان، تلاش خود را برای نمایش دادن مشکلات جامعه به بالاترین حد رسانده¬اند اما در این بین، موسیقی به دلیل فراگیر بودن، بیشترین تاثیر را روی مخاطب گذاشته ومی¬تواند لحظه های پرفراز و نشیب زندگی را در ذهن جامعه تداعی کند.
موسیقی رپ به عنوان نماد موسیقی اعتراضی بین مردم شناخته شده است اما احتمالا به همین دلیل نمی¬تواند مجوز لازم برای اجرا روی صحنه را کسب کند و این امرسالیانه باعث خروج سرمایه های هنگفت ارزی از کشورشده است.
در سالیان گذشته، موسیقی سنتی ،علی الخصوص شخص محمدرضا شجریان، تبدیل به نماد اعتراضات مردمی شده بود که به حذف آثار وی از صداوسیما و ارگان های دولتی انجامید.
در موسیقی پاپ اما اوضاع جالب نیست وبه جزهنرمندان خارج نشین که دست بازتری در ارائه آثار انتقادی دارند، بیشتراهالی موسیقی پس از هر رخداد فاجعه بار در کشور، تنها به اشتراک گذاری پست یا استوری اینستاگرامی بسنده می¬کنند در حالیکه نمی¬دانند چه ابزار ارزشمندی به نام «ترانه» برای بیان درد و مسائل مردم در اختیار دارند.
در روزهایی که گردوغبار،هنوز آسمان آبی کل کشور را خاکستری نکرده بود، خوزستان زرخیز با مسائلی از این دست ناآشنا نبود. کم آبی، هوای غبارآلود و سایرمحرومیت های این خطه ، یادآور دو اثر ماندگار از مهدی یراحی به نام های «خاک» و «پاره سنگـ» با ترانه سرایی روزبه بمانی است که در نهایت منجر به ممنوع الکاری مهدی یراحی در سال های گذشته شد.
روزبه بمانی که ترانه سرای بسیاری از آثارماندگارخواننده های به نام ایرانی است، طی سال¬های اخیر و پس از انتشار آلبوم «کجا باید برم» به طور رسمی ، به اجرای ترانه هایش در بین مردم پرداخت و علاوه براجرای ترانه های عاشقانه، در کنسرت هایش از درد ورنج مردم یاد کرد. از جمله این آثارانتقادی که نیاز مبرم جامعه امروز ماست، می¬توان به ترانه های «خون بس»، «بدون تاریخ بدون امضاء» و«گل به خودی» اشاره کرد.
سخن گفتن از آداب و رسوم جاهلی حاکم برقسمت هایی ازجامعه، فقر اقتصادی مردم که به افزایش ارتکاب جرایم متعدد می¬انجامد و داستان های غمگین کودکان کاربه ترتیب مضامین این ترانه ها را دربرمی¬گیرد.
این ترانه سرای با سابقه و خواننده موفق دربخشی از انتقاداتش به سایرهنرمندان وهمکاران خود این چنین نوشته بود :
این پستهای ما نه قانون گذار را مجبور به اصلاح یا اعمال قانونی جدید برای پیشگیری از اینهمه خشونت و قتل علیه زنانمان کرد. نه کودکی را از همسر شدن نجات داد.نه مانع بریده شدن گلوی دختری دیگر از سرزمینمان شد. شاید هنر ما به یکباره نتواند دشنههایی اینگونه کور را بر بریدن نفسی دیگر مردد کند، اما کار هنر مواجهه با مرگ است و لااقل یک اثر متعهد از ما، هر چه هست چون سندی میماند که ما نه از پی سودی و نه مجازی، بلکه حقیقتاً کاری کردیم به اندازه بضاعتمان هنرمندانه ،پیش از وقوع واقعهای دیگر، در روزگاری که نمیشد خیلی کارها کرد برای بسیارانی که پرپر شدند.
دقیقا همان چیزی که ازهنر و ادبیات فارسی در سالیان دور تا به امروز انتظار می¬رود، حضور هنرمندانی از این قبیل است که آثارشان آیینه وقایع و رخدادهای گوناگون جامعه باشد.
در ادامه توجه شما را به ویدیویی از اجرای ترانه «بدون تاریخ بدون امضاء» که در کنسرت خرداد ماه روزبه بمانی اجرا شد و جمعیت حاضر درسالن یک صدا آن را فریاد زدند، جلب می¬کنم
شبنم ظهیریان