موسیقی فارس-محمدرضا ممتازواحد : آغازگرِ این نوشتار، یادداشتی از “محمدجلیل عندلیبی” است که با ساختِ قطعهی زیبای “رسید مژده”، مبشِّرِ این رُخدادِ هنریِ امیدوارکننده شد: «[قطعهی موسیقیِ] “رسید مژده”، پیامی روشن بهآغازِ دوبارهی موسیقی ملی معاصر و مشتاقان هنر ملی است که بهراستی اینجانب [عندلیبی] و دوست دیرین، هنرمند پُرآوازه جناب “حمیدرضا نوربخش” در این سالیان، همیشه دغدغهی احیای موسیقی ملی را داشته[ایم] و با همفکری و بحثهای فراوان بهنتیجهی “فراخوان موسیقی ملی معاصر” رسیدیم؛ باشد که در این راهِ سخت و پُرفراز و نشیب، خداوندِ هُنرآفرین و حمایت شما دوستداران موسیقی، یار و حامی ما باشد».
محمدجلیل عندلیبی (آهنگساز باسابقهی کشورمان) درجهت حمایت از موسیقی ملی معاصر، خوانندگان شناخته نشده را طی فراخوانهایی بهجامعهی هنری معرفی میکند. نخست، بایستی عبارتِ “موسیقی ملی معاصر” را نقادانه مورد بررسی قرار داد که آیا “موسیقی ملی، معاصر و غیرمعاصر دارد؟”؛ بهزعم راقم این سطور، پاسخِ بهاین پرسش، مثبت است. آری، موسیقی ملی ایران در طی قرن چهاردهم خورشیدی تا بهحال حاضر، حایزِ اُفتوخیزهای فراوانی از حیث فُرم و محتوای موسیقایی بوده است. بهعنوان نمونه؛ اگر آثارِ سه شاخصِ ملودیپردازی صد سال اخیرِ ایران “ابوالحسن صبا”، “فرامرز پایور” و “محمدجلیل عندلیبی” (از سه نسل و فصلِ هنری مختلف)، از منظرِ سیر تکوینی و تکاملیِ ریتم و مترگزینی و ملودیپردازیِ آثارشان مورد بررسی قرار گیرد، تفاوتها کاملاً بارز خواهد بود. جالب اینکه، اگر آثار هر یک از هنرمندان مذکور بهصورت جداگانه (بهطور مثال، در سنینِ جوانی، میانسالی و کهنسالیشان) مورد کنکاش قرار گیرد، باز هم تمایز و تفارقِ نسلی حاکم است. پس، موسیقی ملی معاصر، عبارتِ صحیحی است
.
مطلب بعدی، خودِ عبارتِ “موسیقی ملی” است که در چند سال اخیر مناقشهبرانگیز واقع شده است. این نوشتار قصد ورود بهاین موضوع را ندارد ولی در همین حد بایستی اشاره داشت که موسیقی ملی ایران با سازهای ملی ایران و همچنین، با الحان و نغماتِ ملی ایران معنا مییابد. تجمیعِ این سه مهمّ در یک کُلِّ واحد، کُلیّت موسیقی ملی ایران را در برخواهد داشت. در بدو نوشتار اشاره شد که محمدجلیل عندلیبی در اقدامی خودجوش و متعهدانه، اقدام بهانتشار فراخوانهایی مبنی بر معرفی خوانندگان شناخته نشده داشته است. پس از فراخوانِ شمارهی یک، اثر “رسید مژده”، مژدهی انتشار یک اثر جاودانهی دیگر از جلیل عندلیبی را بهجامعهی هنری و هنردوست ایران خبر داد و هم، نویدبخشِ شکلگیری یک رُخداد هنری شد.
این اثر بر پایهی سرودهای از حافظ شیرازی است که با اجرای گروه مولانا و در فواصل دستگاه سهگاه ساخته و پرداخته شده است که با صدا و رَنگِ صوتی جدیدی از هنرمند و مدرس پیشکسوتِ آواز “حمیدرضا نوربخش”، اجرا شد. نوربخش بهگواه آثار و سوابق موسیقایی چند دههاش، هرچند در طیف مخاطب خاص موسیقی ایرانی چهره و صدایی شناخته شده است ولی بهعقیدهی نگارنده، صدای نوربخش در اثرِ “رسید مژده”، دارای حلاوت و طراوتی است که این اثرِ وی را با سایر آثار آوازیاش متمایز میسازد. البته بهغیر از ذکاوتِ آوازی نوربخش که بهخوبی میداند که با هر آهنگساز (پایور، مشکاتیان و یا عندلیبی) به چه صورت بایستی بخواند، از اُستادیِ عندلیبی درخصوصِ نحوهٔ صدا گرفتن ایشان از نوربخش نیز نمیتوان غافل شد. این اثر بیشک، در زُمرهی جاودانههای تاریخ موسیقی ایران خواهد بود.
“رهبر الهی”، نامِ اثرِ دیگر محمدجلیل عندلیبی است که با صدای خوانندهی خوب سنندجی “رضا کردستانی (صلواتی)” اجرا شده است. این اثر برپایهی سرودهای از عطار نیشابوری با اجرای گروه مولانا است که در فواصل شوشتری، بیات راجع و عشاق ساخته و پرداخته شده است. و اما درخصوص آثار ارائهشده در فراخوان شمارهی یک، از دو اثر “فراق” و “غریب و خسته” نمیتوان سخن نگفت. اثر “فراق” برپایهی سرودهی سعدی شیرازی در مایهی دشتی با صدای “محسن حیدریفروز” و اثر “غریب و خسته” با سرودهای از بانو “فریبا صفری” در دستگاه همایون با صدای “صلاح مُلاحسینی” (خواننده خوبِ مهابادی)، چون سایر آثار عندلیبی موردِ توجهِ شنوندگان، بهخصوص نسلِ جوان قرار گرفته است.
جاودانهی عرفانی “خلیفه عبدالصمد عندلیبی” با نام شناخته شدهی “باز هوای وطنم آرزوست” اینبار با صدای بانو “نگین ضیایی”، رهاوردِ موسیقایی دیگری با موسیقی و تنظیمِ جلیل عندلیبی است. عندلیبی در توضیح این اثر مینویسد: «این اثر در اوایل سالهای یکهزار و سیصد در سفر مکه و دوری از نیشتمان کردستان توسط ایشان [خلیفه عبدالصمد عندلیبی] در دستگاه نوا ساخته و اجرا گردیده و اینجانب محمدجلیل عندلیبی بهسلیقهی موزیکولوژی و حس بیان شعرِ حضرت جامی که حاکی از حُزن و اندوهِ دوری خلیفه عبدالصمد از وطن بوده را جهت تأثیرگذاری بیشتر، از دستگاه نوا بهمایهی بیات اصفهان تغییر دادهام ولی اَصلِ آهنگ عیناً اجرا گردیده است. لازم بهتوضیح است که مقدمهگذاری، موزیکهای بین کلام و ملودیهای بیات راجع، بوسلیک و عشاق ساختهی اینجانب و بهاحترام جد بزرگوارم حاج خلیفه عندلیبی میباشد». لازم بهذکر است که بانو نگین ضیایی، اجرای ساز دفِ بسیاری از آثارِ اخیر محمدجلیل عندلیبی را برعهده داشته و همچنین مدیر هنری فراخوانهای هنری همسرش یعنی آقای محمدجلیل عندلیبی است.
توضیحات فوق، مختصری از آثار ارائه شده طی فراخوان شمارهی یک بود. عندلیبی باانتشار فراخوان شمارهی دو، نوید ارائهی آثاری جدید با صداهایی تازه را داده که از آن جمله آثاری با صدای “ کریم رحیمی”، “مصطفی عارف”، “برادران موسوی”، “آرش حسینپناهی” و غیره خواهد بود.
اینکه متولیان و مسئولان فرهنگی کشور درخصوص حمایت از استعدادهای موسیقی چه وظایفی برعهده دارند و اینکه رادیو و تلویزیون تا بهچه حد نسبت بهانعکاس این قبیل رُخدادها اهتمام داشتهاند، حایز بحث جداگانهای است؛ اما، محمدجلیل عندلیبی با سابقهی هنری نزدیک بهنیم قرن، بیهیاهو و بیقیلوقال، عاشقانه و مسئولانه در این راه قدم گذاشته و رسالتِ هنریِ خود را منظورِنظر قرار داده است. بیتعارف، اگر عندلیبی با آن حجم سنگین آثار هنریاش این اقدام اخیر را معمول نمیداشت، باز هم از چهرههای جاودانه موسیقی ایران بود ولی با این اهتمام و حمیّتِ فرهنگی، بهعنوانِ موسیقیدانی مسئول، جریانساز و فرهنگساز در تاریخ موسیقی ایران ماندگار شد. محمدجلیل عندلیبی و موسیقیِ او، در یاد و خاطرهی جمعی مردم ایران مانا خواهد بود.
لازم بهتوضیح است که این نوشتار با رویکردی توصیفی، این رُخدادِ فرهنگی- هنری را مورد بحث قرار داد و نقد و نظرِ بیشتر در مورد هرکدام از این آثار (البته ترجیحاً از جانبِ اهالیِ فنّ موسیقی) بهجای خود محفوظ است. و حُسنختام این نوشتار، بیاناتی از زبانِ ادیب و موسیقیپژوه پیشکسوت “علیرضا پورامید” است: