موسیقی فارس- محمدرضا ممتازواحد: در حدود یکصد و پنجاه سالِ اخیر و با تحقیقاتِ فرهنگی و بررسیِ دورانشناسیِ هنر در اعصارِ مختلف هنری و بهویژه مطالعات رسانهای درمییابیم که در این یک قرن و نیم با بُرهههایی مواجهیم که بنیانهای زیباییشناسی موسیقی ایران، سخت تحت تاثیر و حتی موجب دگرگونی قرار گرفته است. از نیمهی دوم سدهی سیزدهم هجری خورشیدی تا سال نگارشِ این نوشتار (۱۳۹۹ ه.ش) یعنی آخرین سالِ سنهی چهاردهم هجری خورشیدی، تقریباً و تحقیقاً با چهار برههی زمانی و تاریخی مواجه هستیم که ارکان و اصولِ زیباییشناسانهی موسیقی [و حتی شعر و ادبیاتِ آهنگینِمان] را بهشدت مورد تغییر و تحول قرار داده است.
نخست؛ در سال ۱۲۸۴ ه.ش که مقارن با آغازِ ضبط صفحه در ایران شد (هرچند که تا چند سال پیش از آن لولههای مومی و بهعبارتی لولههای فونوگراف بودند ولی صفحه در زمان خودش بهمثابهی یک «رسانه» بهمنصهی ظهور رسید). این دوران را بایستی با وقایعِ پس از آن بهویژه انقلاب مشروطه (۱۲۸۵ ه.ش) و سپس استبداد صغیر بهصورت گسستی پیوستوار مورد تحلیل و بررسی قرار داد که جمیعِ رخدادهای رویداده، تأثیر بسزای موسیقی را در بسترهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، بیش از پیش بهرُخ کشیده و موسیقی (و تشخص و ماهیت و هویت و نقشِ فرهنگی آن) را از نهانخانههای درباری و اعیانی بهلایههای اجتماع و آحاد مردم بُرد.
دوم؛ تاسیسِ رسمی رسانهی رادیو در سال ۱۳۱۹ ه.ش که فارغ از بررسی تاریخی تغییر تحولات اجتماعی این رسانه در ایران، دگرگونی مبانی ایدئولوژی هنر موسیقی چه در ساحت نوازندگی و چه در حیطه خوانندگی و بهخصوص آواز در این دوران، حقیقتاً تاملبرانگیز است. البته وقایعِ بعد از تاسیسِ این رسانه چون شهریور ۱۳۲۰، امرداد ۱۳۳۲ و غیره نیز در پیوستگیِ گسستوارِ این وقایعنگاری، بیتاثیر نبود.
سوم؛ رُخدادِ ۱۳۵۷ و وقایع بعدی آن از جمله جنگ هشت سالهی ایران و عراق و البته تغییر رویکرد نسبی حکومت بههنر موسیقی از سلبی به ایجابی، شایان اهمیت و بررسیهای جداگانه است.
چهارم؛ بروز و ظهورِ شبکههای اجتماعی از دههی هشتاد هجری خورشیدی و تبلور و اوج آن در دههی حاضر یعنی دههی نود ه.ش که خود حایز تحلیلهایی از مناظرِ جامعهشناسی، مردمشناسی و رسانهشناسیِ خاصِ خود است که بهزعمِ راقمِ این سطور، این قبیل رسانههای نوظهور یعنی شبکههای اجتماعی را بایستی «رسانههای خودگردان» تلقی کرد.1
حال بهفراخورِ چهار بُرههی فوقالذکر، بررسی «آوازِ ایرانی» و واکاوی سیر تکوینی و تکاملی این هنر شریف و ملی، حایزِ تحلیلِ پراهمیتی است که البته بهفراخورِ فرصت و موضوعیت این نوشتار و حوصلهی مخاطبان گرامی این سطور، اجمال و اختصار، مدنظر گرفته شده است.
در دوران ضبط صفحه و ضمن اتفاقات بسیار مهمِ رخداده در این خصوص که علاقمندان میتوانند جهت مطالعهی تحلیلی و تخصصی بیشتر بهافاضات، تقریرات و مکتوباتِ استادان گرامی «امیر منصور»، «بهروز مبصری» و دکتر«بهمن کاظمی» مراجعه فرمایند؛ ضمنِ احترام بهتمامی آوازخوانانِ شاخصِ آن بُرههی زمانی با ورودِ سه آوازخوان، آوازِ ایرانی بیشتر تحتالشعاع قرار گرفت: «سیدحسین طاهرزاده»، «اسماعیل ادیبخوانساری» و «قمرالملوک وزیری».
رویکردِ آوازی این سه آوازخوان و بهویژه بومیزدایی از بیانِ آوازیشان و دکلماسیون و ادا و افاضهی کلامِ مطبوعتر و مطلوبتر توسط هریک، صاحبانِ کمپانیهای صفحه را بر آن داشت که بیشتر با این سه آوازخوان همکاری و فعالیت نمایند که در این خصوص «اسماعیل ادیبخوانساری»، موردِ توجه، تاکید و تاثیرِ بیشتر در فضای موسیقی آن دوران واقع شد. بهگونهای که در کتاب یادنامهی ادیبخوانساری، از جانب سیدحسین طاهرزاده نقل گشته: «اگر موسیقی رادیو دست من [طاهرزاده] بود، میگفتم فقط آواز ادیب را پخش کنند»! و تاثیر بسزای ادیب آنهم نه در یک فصل و نسل آوازی، بلکه در تمام فصول و نسلهای بعدی آواز تا بهحال حاضر که همچنان جاری و ساری است؛ بهگونهای که آوازخوانانی چون «غلامحسین بنان» و «اکبر گلپایگانی» تحتِتاثیرِ آوازِ ادیبخوانساری بودند.2
و اما در زمانِ تاسیس رسانهی رادیو در تهران (رادیو ایران)، هرچند هنرمندان نسل صفحه در ابتدا وارد این رسانهی نوپا شدند ولی بعدها آوازخوانان دیگری نیز بهآن کانون رسانهای ملحق شدند. در این خصوص، هفت آوازخوان حایز یادآوری بیشتری هستند: «ادیبخوانساری»، «بدیعزاده»، «قمرالملوک وزیری»، «ظلی»، «دردشتی»، «قوامی» و «بنان» که در این میان بنا بهدلایلی برخی از آوازخوانانِ مذکور یا از کارِ خوانندگی کنار کشیدند و یا گاه بنا بهضروریات شغلی و یا حتی آیینی و بعضاً بهدلیلِ بیماری و مرگِ زودهنگام، تداوم فعالیتشان آنچنان که باید تداوم نیافت و در این میان «غلامحسین بنان»، یکهتاز آواز در عرصهی رسانه رادیو شد که مسیر سخت و ناهموارِ آوازخوانی را برای نسل یا نسلهای بعدیاش، هموار ساخت.
در دورانِ رخداد ۱۳۵۷ و اتفاقات بعد از آن، هرچند «محمدرضا شجریان» تا پیش از آن نیز سابقه فعالیتِ هنری داشت ولی چهرههایی چون «محمدعلی گلپایگانی [مشهور به “محمد گلریز”]»، «شهرام ناظری»، «سپنج صدیق تعریف»، «علیرضا افتخاریمهیاری» و «حشمتالله بسطامی [مشهور به “ایرج بسطامی”] » نیز در چند سالهی آغازین آن سالها، خوش درخشیدند و موثر واقع شدند که البته بهجهت کسوت و موقعیتِ سنی و سایر مسائل دیگر، «محمدرضا شجریان» بیشتر در کانون توجه قرار گرفت که بررسی دلایلِ چرایی و چگونگیِ این موضوع و واکاویِ خدمات و گاه صدماتِ رخداده در این سالها، خود نوشتار دیگری را میطلبد.
و اما در برههی یک دهه و نیم اخیر با اوج تکنولوژی فضای مجازی و تاسیس شبکههای اجتماعی، گاه پدیدههایی بروز و ظهور میکنند (البته پدیده نه بهمعنای یک پدیدهی محیرالعقول! بلکه از منظرِ پدیداری و پدیدارشناسی) که نگارنده، تا زمانِ نگارش این سطور بهنتیجهی متقن و مستدل و نمونه و مصداقِ بارزی در این برهه، دست نیافت و گویا باید منتظر زمانِِ بیشتر بود.
حال، مسالهی مهم و خطیر این است که گاه شنیده و یا دیده میشود که برخی اهالی نغمه و بهخصوص اهالی قلم، تقسیمبندیهایی را قائل میشوند که مثلاً آواز ایرانی را بهدورهی قبل و بعد از فلان آوازخوان تقسیم میکنند. اینکه فرهنگِ آوازی کشوری با تمدنِ چندهزار ساله، آنهم با این پهنهی پهناور و این وسعت جغرافیایی؛ از شمال تا جنوب، از شرق تا غرب و از کران تا کرانِ این مرزِپُرگهر و با وجود فرهنگها و خردهفرهنگهای متنوع و ملوّن را اگر بخواهیم بهدو دورهی قبل و بعد از فلان استاد (ولو حتی نامِ نامیِ نامآورانی چون ادیبخوانساری، بنان و شجریان) تقسیم کنیم، اقدامی علمی و عقلایی نیست و با اصول و مبانی علومِ موسیقیپژوهی و موسیقیشناسی منافات دارد.
حال، تعیین بازهی زمانی و معمول و ملحوظ ساختنِ نقاط عطف در این خصوص، تعمیمِ این تقسیمبندیها را – آنهم باز تا حدی! – باورپذیرتر خواهد ساخت. کمااینکه در نقطهی عطف عصر صفحه، «اسماعیل ادیبخوانساری»؛ در نقطهی عطف تاسیسِ رادیو، «غلامحسین بنان» و در نقطهی عطف رخداد ۱۳۵۷ (لااقل چند سالِ ابتدای آن)، «محمدرضا شجریان»؛ هنرمندان و آوازخوانی بودند و هستند که اگر بخواهیم قائل و قائم بهتقسیمبندی آواز بهقبل و بعدِ هر یک از آنان شویم، با تعیین نقطهی عطف و مشخص ساختن برهه و بازهی زمانی که شرحش رفت، شاید بتوان از منظر استدلال – آنهم باز تا حدی! – از ایده و پروپوزالِ خود دفاع نمود.۳
بهعقیدهی نویسنده، هر یک از آوازخوانانِ فرهنگ صوتیِ صد و چند سالهمان و حتی آنانی که صدا و آوازشان هیچوقت و هیچگاه ضبط نشد، میراث آوازی این دیار بوده و هستند و چگونه میتوان از کنار اسامی آنان بیاعتنا و بیتفاوت عبور کرد؟! بهعنوان مثال: معلمان و معمرانی چون «سیدعبدالرحیم اصفهانی»، «ضیاءالذاکرین»، «عبدالله حجازی» و غیره؛ کهامثال ادیبها و بنانها و ظلیها و قوامیها را پرورش دادند، در کدام تقسیمبندی قبلِ فلانی و بعدِ بهمانی قرار میگیرند؟! امید که در تفاسیرِ نوشتاری و گفتاری خود، دورانشناسی هنر را نادیده نگیریم.
جالب اینکه در نوشتاری تحتعنوان «دورانشناسی آثار سعدی» بهتحقیق و نگارش «ناصر پورپیرار» که در دفتر دوم «سعدیشناسی» (اردیبهشت ۱۳۷۸) بهچاپ رسید، مقالهی مذکور سعی داشت تا شهرت شاعریِ «سعدی» را در زمان حیاتش مقارن با تالیف کتابهای «بوستان» و «گلستان»، بررسی نماید. نویسنده با استناد بهمنابعی که در آن دوره احتمال میداده سعدی آثار خود را تالیف کرده باشد (همچون المعجم فی معاییر اشعارالعجم، جهانگشای جوینی و معیارالاشعار) غور و تامل نموده و در آنها هیچ اثری از نام سعدی و آثار وی نمییابد و این احتمال را در نظر میگیرد که سعدی در زمان حیاتش اشتهاری نداشته و یک شاعرِ معروف بنا بهگفته خود در کتاب «گلستان»، نبوده است!
پینوشت:
۱. ممتازواحد، محمدرضا. ۱۳۹۵. تأثیر و تأثر شبکههای اجتماعی اینترنتی بر اوضاع موسیقی: نیاز «جامعه موسیقی» به یافتن اجتماعات آنلاین. هفتهنامه کتاب هفته خبر: شماره ۱۴۲، هفته اول اسفند.
۲. ممتازواحد، محمدرضا. ۱۳۹۵. کوتاه در خصوص مقوله «جریان سازی»: تنی چند از آوازخوانانِ جریان ساز رادیو (۱۳۱۹- ۱۳۵۷ ه.ش). روزنامه اطلاعات: ضمیمه ادبی و هنری، دوم شهریور.
۳. جالب اینکه استنتاجِ نوشتارِ حاضر و برگزینیِ مستدل و مستند در مورد هر سه آوازخوانِ فوقالذکر (ادیب، بنان و شجریان) خود حایز نکتهی مهمی است که هر سه آوازخوان، دارای “شیوه”ی خاصِ آوازی خود هستند و فارغ از “سبک و سیاقِ” آوازی و “راه و روشِ” آوازی، صاحب “شیوه”اند و این مهمّ با دلایل و براهینِ پژوهشیِ نگارنده در دیگر نوشتارش (مندرج در بندِ ۱ پینوشت) و همچنین اظهارات و توضیحاتِ اینجانب [محمدرضا ممتازواحد] همراه با استاد«علیرضا امینی» در برنامههای اخیرِ “عندلیبِ” رادیو ایران که مفصلاً بهبررسی مکاتب، کانونها، شیوهها، سبکها و روشهای آوازی پرداخته شد؛ مقاربت و همخوانی بسیار دارد. علاقمندان میتوانند جهت شنیدن و بررسی برنامههای رادیویی مذکور، بهآرشیوِ برنامههای عندلیب رادیو ایران در سایت رادیو و یا اپلیکیشنِ «ایران صدا» مراجعه فرمایند.