موسیقی فارس – محمدرضا ممتازواحد | دو مفهومِ «صورت» و «معنی»، در آثار نوشتاریِ هنری و ادبیِ این مرزوبوم، بسیار خوانده و دیده شده است. صورت (= فُرم) و معنی (= محتوا) در بررسی آثار هنری و همچنین در دو حوزهی اندیشهای «فلسفه» و «فلسفهی هنر»، از مباحث مناقشهبرانگیز بوده و همواره نگاه فُرمال و کانتِنتال بهآثار هنری، از مطالب خواندنی و جذابِ ژورنالهای تخصصی و یا عمومیِ هنری بوده و هست.
موسیقی کلاسیک ایرانی از آنجا که حایز سنتی شفاهی است، متأسفانه درخصوص بسیاری از مفاهیم و مباحث اندیشهای یا بیبهره مانده و یا بهسروسامانِ مشخصی نرسیده است. یکی از همین موارد، مقولهی «”فُرم” در موسیقی ایرانی» است. شایان ذکر است “موسیقی ایرانی” در این نوشتار مبینِ موسیقی دستگاهی و کلاسیک ایرانی است.
آثار نوشتاری محدودی در این خصوص نگاشته شده که هر چند بسیار پُرمحتوا و ارزشمند است ولی نتوانسته است این مغشوشیتِ مفهومی را تنویر نماید که فُرم در موسیقی ایرانی اصلاً چیست و دایرهی معنایی این مفهوم مهم تا بهچه حد قابل گسترش است؟!
راقم این سطور طی مطالعات خود در راستای فُرم در موسیقی ایرانی بهسه رستهی «فُرم- قالب»ها، «فُرم- گونه»ها و «فُرم- آهنگ»ها رسیده است. ۱
“فُرم- قالب”ها
بارها شنیدهایم که در ادبیاتِ گفتاری و شنیداری موسیقیمان، شخصی میگوید و یا مینویسد که این قطعه در فُرمِ پیش درآمد است و یا آن قطعه در فرمِ چهارمضراب است؛ این تعابیر، غلط و در زمرهی مفاهیمِ بهاشتباه مصطلح شده است!
«پیشدرآمد»، «چهارمضراب»، «ساز و آواز»، «تصنیف و ترانه» و «رِنگ»، قالبهایی هستند که هر چند هر یک مستقلاً دارای فُرمِ بهخصوصی میباشند ولی نبایستی فراموش ساخت که این مقولات در زُمرهی «فُرم- قالب»های موسیقی کلاسیک ایرانیاند.
“فُرم- گونه”ها
انواع و اقسامِ گونههای موسیقی از جمله موسیقی مدرسی، موسیقی مجلسی، موسیقی محفلی و … در زیرشاخهی موسیقی کلاسیک ایرانی قرار میگیرد. حال، در گفتار و نوشتارِ معمولِ موسیقیمان معمولاً از این گونهها به «ژانر» و یا به «سبک» تعبیر میشود که باز هم صحیح نیست!
“ژانر”، معمولیتش بیشتر در حوزهی هنر سینما است و لااقل در موسیقی کلاسیک ایرانی کمتر کاربرد زبانی و نوشتاری داشته است و “سبک” نیز حایز مفهوم عمیقِ «سبکشناختی» است ۲ که بهغیر از اینکه در مورد هر نوازنده، خواننده و آهنگساز میتواند نمود داشته باشد، در کانونهای موسیقیِ ۳ اقصینقاط کشور نیز مؤید و مبینِ سازوکارِ هنرمندان موسیقی آن ناحیه است مانند؛ سبک آذرستانی (امینی، ۱۳۹۹) ۴، سبک اصفهانی، سبک تهرانی و غیره. ۵
بهعقیده راقم این سطور، بهترین و صحیحترین تعبیر در این خصوص، “فُرم- گونه”ها است که جدا از اینکه اشاره مینماید که هریک از این گونهها دارای فُرمِ خاصِ خود است همراه با پسوندش یعنی “گونه”ها ، شنونده را بهدقیقترین و صحیحترین منظور راهنمایی میکند.
“فُرم- آهنگ”ها
این مهم ریشه در مبحث مهم فُرم ملودیک و ساختار جملهبندی و اساساً مقولهی تجزیه و تحلیلِ فُرمال در موسیقی ایرانی محسوب میگردد که فاندامنتالِ (Fundamental analysis- تحلیل بنیادینِ) مقوله مهم دیگری چون “سبکشناختی هنری- موسیقایی” است.
همانگونه که در ادبیات نوشتاری با مفاهیمی چون واژه، عبارت، جمله و پاراگراف مواجهیم در موسیقی نیز با مفاهیمی چون موتیف، Phrase (جزء عبارت و عبارت)، Period (جمله) و Section (بخش) روبروییم.
حال، قرارگیری هر یک از موتیفها و یا تِمها و حتی عبارات (و یا اجزای عبارتِ) موسیقاییِ جملهبندیهای شعری و تحریری از سه حیث خارج نیست: «تشابه»، «تضاد» و «دِگَره» (اسعدی، ۱۳۹۲) ۶
«فراموش نکنیم، از سه عنصرِ مهمِ فُرمال یعنی “تشابه”، “کنتراست (تضاد)” و “واریانت (دگره)”، عوامل اصلی آنها را در عبارات و جملاتِ موسیقی بایستی بررسی و جستجو کرد. تشابه، عاملِ تکرارِ ملودیک؛ تضاد یا کنتراست، عاملِ تنوع ملودیک و دگره یا واریانت، عاملِ وحدت ملودیک را در پِی خواهد داشت. روابط دقیق و ظریف و گاه پنهانیِ عناصر و عواملِ فُرمالِ یک اثر موسیقایی با یکدیگر، ما را بهنشانهمعناها و پیامِ موسیقایی مستتر در آن اثر – و در نهایت به مقولهی مهم «سبکشناختیِ» اثر رهنمون میسازد». (ممتازواحد، ۱۴۰۰) ۷
این مباحث، قابل بسط و گسترش بوده ولی سعیِ نگارنده در ایجاز و مختصرنویسی بود.
پینوشت:
۱. مفاهیمِ یادشده، مفاهیمِ پیشنهادی نگارنده است که در تألیفی مجزا در حال انتشار است.
۲. مشروحِ مطالعاتِ نگارنده در خصوصِ این مفهومِ عمیق، در دست انتشار است.
۳. «کانون»، مفهومِ پیشنهادی نگارنده درخصوصِ نامیدن مناطقِ شهریِ فعال در حوزهی موسیقی کلاسیک ایرانی است، مانند؛ کانون موسیقی اصفهان، کانون موسیقی تهران و غیره. اطلاق مکتب در این خصوص در زمرهی غلطهای مصطلح شده در ادبیات نوشتاری و گفتاری است.
۴. وامگیری مفهومی نگارنده در این خصوص از افاضات «علیرضا امینی» در برنامههای رادیویی ایشان بوده است.
۵. این کتگوری جدید که اولین بار در مجموعه برنامههای رادیویی «عندلیب» از رادیو ایران عنوان شد، بهصورت اثرِ تألیفی مشترک توسط «علیرضا امینی» و «محمدرضا ممتازواحد» در دست انتشار است.
۶. وامگیری مفهومی نگارنده در این خصوص از افاضات «هومان اسعدی» در کلاسهای درسی ایشان بوده است.
۷. ممتازواحد، محمدرضا. ۱۴۰۰. یادی از یک اثر جاودانه. پایگاه خبری- تحلیلی موسیقی فارس. فروردین.