موسیقی فارس – محمدرضا ممتازواحد | همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، برخی از “ساز و آواز”ها، “ساز”محور و برخی “آواز”محور میباشند و هریک از حالتهای مذکور حایزِ ظرایف و دقایقِ خاصِ خود است. ولی این نکته را فراموش نکنیم که این سازِ خوب است که آوازی نیکو را در پی خواهد داشت و حتی ترتیب و ترتّبِ بیانیِ “ساز و آواز” (ابتدا ساز و سپس آواز) – شاید- مؤید و مبرهنِ این مهم باشد.
در قسمت ساز و آوازِ گلهای رنگارنگ برنامهی شماره ۵۲۹، شنوندهی هنرنمایی هنرمندان فقید “جلیل شهناز” و “محمود محمودیخوانساری” هستیم. درخصوص آواز زندهیاد محمودی خوانساری در نوشتاری مجزا، بهآن پرداخته شد و در این نوشتار در حد بضاعت ناچیز اطلاعاتی راقم این سطور، اسلوبِ نوازندگی شادروان جلیل شهناز در آن برنامه رادیویی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
آغازگر ساز و آوازِ یادشده، زخمههای جلیل شهناز است. شروعی مهیج، محرک و انگیزشی که درآمد متفاوتی را از حیث فُرم ملودیک و ساختار جملهبندی در منطقهی مُدال بیداد در دستگاه همایون بهمنصهی ظهور میرساند. پس از ادای درآمد تحریری توسط محمودیخوانساری، جواب آواز شهناز کوتاه ولی بدون اندکی شباهت با جملهبندی و جملهپردازی قطعهی آغازینِ نوازندگیاش، ارائه میشود. نکته اینکه محمودی درآمدِ خود را ادا میکند و اگر درآمدی که پیشتر شهناز اجرا کرده بود با آواز اجرا شود، درآمدی بسیار متمایز و ممتاز خواهد بود و این فیگور ملودیک الگوی خوبی برای هنرجویان و نوآموزان آوازی است که در این خصوص مبادرت نمایند!
جلیل شهناز، جواب آواز بیت اول را (دل ز شوق …) موجز و مختصر و مفید تحویل میدهد که برخلاف جواب آواز پیشین خود که مطول بود، ایجاز و اختصار در آن مسموع و محسوس است. همین دقت نظر بهکوتاهی و بلندیِ متناوبِ جوابهای آواز، تمهیدی زیباییشناختی جهت جلب نظر مخاطب است.
پس از ادای تحریر بیات راجع (بیات راجه) توسط محمودی خوانساری، جواب شهناز هر چند تابعالنعل بهالنعل بهگوش میرسد ولی حالاتی از فضاسازی و فضاپردازی نیز در آن مسموع است. اهالی فن موسیقی واقفند که جواب آواز یا نعل بهنعل ارائه میشود و یا با فضاسازی و فضاپردازی توأم است. تلفیق این دو با هم در جواب آواز، از ویژگیهای نادر و جالب توجه جواب آوازهای جلیل شهناز است.
پس از ادای شعر (بیت دوم- آتش دوزخ …) توسط خوانساری، جواب آواز شهناز بهگونهای است که عمدهی جملهپردازیِ آوازیِ بیت خوانده شده را فقط در حدود ۱۵ ثانیه ارائه میکند که شورِ آوازی را هم برای آوازخوان و هم در نظر مخاطب، موجد و موجب میسازد. اما جواب آواز پس از بیت سوم (عاقلان را …) از سنت نعل بهنعل دور شده و فضاسازی و فضاپردازی ایجاد شده، زمینهچینی فضای مایگی اوج و عشاق را فراهم میآورد. نکتهی حایز اهمیت این است که شهناز هم بهقواعد کلاسیک کانون موسیقی اصفهان در نوازندگی مسلط بود و هم اشراف و احاطهای استادانه بهموسیقی توده مردمی و عامیانه داشت و همین امر، ساز او را – حتیالامکان- از هرگونه حشو و اضافه مصون داشته است.
جواب آواز پس از ادای مرتبهی اولِ بیت چهارم (خار خشکم …) همراه با ایجاز و اختصار و بیشتر بهادای تحریر قرچه که محمودی نیز آنرا اجرا کرده بود بسنده شده و جواب آواز پس از ادای مرتبهی دوم بیت چهارم، حقیقتاً نقطهی عطف نوازندگی جلیل شهناز در این برنامه است. ملودیپردازی هنرمندانهی شهناز – بهزعم راقم این سطور- انقلاب روحی را در مخاطب منجر میسازد که چهبسا در مورد همخوانش نیز، همین تأثیر را داشته است. پس از ادای تحریر رضوی توسط محمودی خوانساری، شهناز جواب آواز را نعل بهنعل داده و پس از فرود توسط خواننده، او نیز فرود میآید ولی جملهبندی و جملهپردازی شهناز در فضای مایگی بیداد با آنچه در ابتدای قطعهی ساز و آواز شروع کرده بود، متمایز است.
و این نکتهی بسیار مهم و حایز اهمیت است که در بطنِ سازِ شهناز، آوازوارههایی نهفته که با کشف و شهود میتوان آن نغمات آوازی را استخراج نمود و این مکاشفه و مشاهده، فارغ از متنگرایی در ساز ایشان است. بهعقیده نگارنده، ساز جلیل شهناز (بهخصوص تکنوازیهای استاد) بهترین و مطمئنترین منبع و مأخذ جهت تقویت حنجره و تارهای صوتی هنرجویان و نوآموزان آوازی و حتی آوازخوانان مجرب است و یکی از بهترین مصادیقِ صداسازی را در آوازی نمودنِ تکنوازیهای جلیل شهناز بایستی جستوجو کرد. (منظور اینکه آوازخوان سعی کند، تک بهتکِ عبارات و جملات سازی جلیل شهناز را با حنجره و آوازش ادا نماید)
“جلیل شهناز” (۱ خرداد ۱۳۰۰ – ۲۷ خرداد ۱۳۹۲) در موسیقیاش، حایز مراتب و معارفی است که تدقیق و تعمیق بر روی آن – البته با عقلانیت انتقادی- ، دریچههای جدیدی را بهروی موسیقیدانان و موسیقیپژوهان میگشاید.
هنرمندی که در وصفش میتوان این بیت رهی معیری را برشمرد:
ای فزایندهی مقام هنر
نام تو جاوِدان چو نام هنر