موسیقی فارس – محمدرضا ممتازواحد | آنطور که در تاریخ منقول است پس از هخامنشیان، در دوران اشکانیان، ساسانیان و تمام دوران اسلامی، شوشتر مرکز حکومتی خوزستان بوده است. در سال ۱۳۰۳ ه.ق در پی شیوع بیماری وبا در شوشتر، مرکز حکومتی خوزستان بهشهر تازه تأسیس اهواز که در آن زمان ناصریه خوانده میشد منتقل شد و تاکنون نیز اهواز است.
درخصوص اهمیت استان خوزستان و قدمت و سبقت این ایالت از ایران (چه در دوران قبل و چه بعد از اسلام) بهویژه شهر شوشتر، هم در کتاب «احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم» تألیف «ابوعبدالله محمد بن احمد مقدسی» و همچنین در سفرنامه «ابن بطوطه»، مطالب قابل توجه و قابل استنادی ملحوظ است از جمله اهمیت خلیج فارس در دوران قبل از اسلام بهویژه زمان حکمرانان آغازین دوره ساسانی که از جملهی این موارد است.
راقم این سطور، میهمان یکی از برنامههای رادیویی بود که در آن برنامه موسیقایی، کانونهای موسیقی استانهای جنوبی کشور مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در برنامهی مذکور عرض شد که تنوع قومیتی یکی از ویژگیهای بارزِ استان خوزستان است. آمیختهای از قومیتهای لُری، لکی، شوشتری، بختیاری، باغملکی، رامهرمزی، بهبهانی، هندیجانی، قنواتی، عرب، ساگی، فارس و … با دنیایی از فرهنگها و خُردهفرهنگهای موسیقایی چه در حوزهی شادمانهها و شادیانهها و چه در بخش سوگآواها و سوگنواها، ما را با میراث غنی و تأملبرانگیزی مواجه میسازد.
از مویهخوانیهای سنتی – مثلاً در لحن مارضایی در دزفول – گرفته تا نوحهخوانیهای سنتی شوشتر و همچنین نوحههای فیالمرثیهای با پیکربندی دوگانهی “نوحهای – مرثیهای” و بسیاری از سنتها و آیینهای مبتنی بر آواها و نواهای سوگوارهای دیگر که گنجینهای ارزشمند از ریتم و ملودی را بهمنصهی ظهور میرساند.
همچنین از سنتها و آیینهای شادیبخش و شادیآور نیز نمیتوان غافل شد. مردم شریف استان خوزستان هرچند که در درازای تاریخ و بالاخص در نیم قرن اخیر متحمل مصائب و بلایای بیشماری شدند ولی از منظر خُلق و خویشناسی، اساساً مردمانی شاد و باطرواتند. این مهم در سرتاسر استان خوزستان و بهویژه نواحی غرب استان (مانند مناطق خرمشهر و آبادان) بیشتر و بیشتر مشهود است.
جدا از موسیقی بومی و محلی استان خوزستان با تلونِ قومیتهای آن که در ابتدای نوشتار عنوان شد، هر چند که موسیقی دستگاهی جایگاه ویژهای در کانون موسیقی خوزستان داشته و دارد ولی موسیقی مردمی (موسوم بهنام نادرستِ موسیقی کوچه بازاری)، حقیقتاً خوزستان را بهیکی از هنرمندخیزترین و پرشنوندهترین نقاط ایران در این ژانر موسیقایی مبدل ساخته است.
«سعید بابایی»، محقق و پژوهشگرِ صاحبنظر و صاحبقلم در خصوص موسیقی مردمی ایران مینویسد: «هر بخش از ایران، نمایندگانی در خنیاک مردمی ایران داشتهاند، که بیشتر بهزبان یا گویش بومزادی (محلی) خود، ترانه میخواندهاند؛ همچون “مانده آرینفر” و “یاسین حاجیونی” از استان خوزستان، “حسن پناهی” و “پیمان تبریزی” از استان آذربایجان، “صمد عقاب” و “منتجم شیرازی” از استان فارس (شیراز)، “محمد نجمالدین” از استان خراسان، “علی شهری” از استان سیستان و بلوچستان و … استان لرستان نیز دو خوانندهی شناخته شده در خنیاک مردمی لالهزار داشته که بیش از یک دهه، پا بهپای بزرگانی همچون “نعمت اله آغاسی”، “حسن شجاعی”، “عباس قادری” و “جواد یساری” و…، در لالهزار کنش هنری داشتهاند؛ «رضا سقایی» و «حسین فرجی»، دو نمایندهی برجستهی خنیاک (موسیقی) بومزادی (محلی) لری، در خنیاک مردمی ایران در لاله زار میباشند». (بابایی، ۱۳۹۸)
از جمله رجال موسیقی که لحنِ بهخصوصی را تحت عنوانِ «بیات خوزستان» تشخص و بهعبارتی رسمیت بخشید، “ابراهیم سلمکی”۱ بود. نگارنده دریغ میدارد مخاطبان این نوشتار از قلم جناب سعید بابایی۲ بیبهره بمانند: «شوربختانه دست روزگار “ابراهیم سلمکی” را نیز از ما گرفت. یک آوانگارد و پیشگام موسیقی مردمی ایران، همپای قاسم جبلی و بل بالاتر … او استادِ استادانی همچون “پرویز یاحقی” بود.
زندهیاد سلمکی یک “استاد” راستین بود و واژهی پارسی “استاد” را دربارهی ایشان، بایستی بیگمان و بهفراوانی خرج کرد. او عاشق رود کارون و فرهنگ جنوب و دورگهی ایران و بهدنبال همگانیسازیِ … [لحنی] خلاقانه بهنام “بیات خوزستان”، در کنار بیات تهران بود. یادش جاویدان و نامش ماندگار». (بابایی، ۱۳۹۷)
اینکه در این چهل و اندی سال چه بر سر این استان آمد، خود حدیث مفصلی است ولی بایستی توجه داشت که در دورانی نه چندان دور، استان خوزستان نماد نفت و کشتیرانی و بازرگانی و رودخانههای فراوانِ پُرآب بود! ولی امروز، درخصوص نیازهای اولیهای چون تأمین آب و برق، خوزستانیان در مضیقهاند و خوزستان، تشنه و بیآب است. حتی بسیاری از دام و طیور در شادگان و قلعه کنعان و تالاب هورالعظیم، از نبود آب تلف میشوند و نهتنها کارونِ زیبا که بنادر خرمشهر و ماهشهر نیز آب ندارند. امید که اینچنین نباشد و مباد فراموشیِ خوزستان؛ خوزستان، پارهی تن ایران است! ۳
پینوشت:
۱. از مشهورترین آثار ابراهیم سلمکی، اثر “امواج کارون” است. سعید بابایی ارجمند در این خصوص مینویسد: «زندهیاد استاد «ابراهیم سلمکی»، آفریننده ترانه زیبای «امواج کارون»، دلدادهی رود کارون بود و هر سال برای دیدن این رودخانه، بهشهر اهواز میرفت. وی، این ترانه و ترانهی «دنیا» [دنیا ز تو سیرم] را برترین کارهای خود میدانست. چونانکه، پس از آفرینش این ترانه، پسر تازه زاده شدهی خود را، «کارون» نام نهاد». (بابایی، ۱۳۹۷) [امواج کارون (۱۳۳۹)- باصدای: قاسم جبلی- ترانهسرا: ناصر رستگارنژاد- آهنگساز: نغمه عربی؟- ترانهآرا و ارکستر: ابراهیم سلمکی]
۲. تمامی نوشتههای محقق ارجمند جناب آقای سعید بابایی برگرفته از صفحهی ارزشمند ایشان در تلگرام با نام: “نغمه های لالهزار – کانال پژوهشی سعید بابایی” (@naghmehayelalezar) است.
۳. تیتر نوشتار حاضر برگرفته از عنوانِ بیانیهی تیرماه ۱۴۰۰ خانه موسیقی ایران است. بهگزارش ایکنا به نقل از روابط عمومی خانه موسیقی ایران؛ بیاینه خانه موسیقی ایران در حمایت از مردم خوزستان به شرح زیر است:
«چو ایران نباشد تن من مباد
خوزستان پاره تن ایران است و ایران تشنه و خسته از ظلم و بیعدالتی در جهان امروز بیش از هر چیزی نیاز به اتحاد و همدلی دارد.
خوزستانِ تشنه که نفت و گازش را سخاوتمندانه در پهنه ایران زمین خرج کرده است مستحق این وضعیت نیست.
پاسخ مطالبات بحق مردم شریف و مظلوم این خطه اقدام و عمل اقناعی است و قطعا هرگونه برخورد خشونت آمیز با مطالبات قانونی و بحق مردم محکوم است.
خانه موسیقی به نمایندگی از سوی این صنف همچون همیشه در کنار مردم بزرگ ایران ایستاده و در این وضعیت بحرانی نیز در کنار مردم خونگرم و بزرگوار خوزستان خواهد ایستاد.
همان مردمانی که در این چهل سال بیش از همه در مقابل سختیها و تلاطمهای جنگ و بیآبی و خشکسالی ایستاده است و اینک که جانش به لب رسیده نیازمند تدبیر و کمک مسئولان و همه ما هموطنان است.
کمکی نه از روی استیصال و صدقه بلکه از روی وظیفه و پاسخ به حق به هموطنان استانی که حق بیشمار بر گردن این ملت دارد.» – ۳۱ تیر ۱۴۰۰.