موسیقی فارس-شقایق لواسانی: امروز ۲۹ آذر سال روز درگذشت ناصرعبدالهی خوانندهی محبوب جنوبی کشورمان است.
پنجاه سال پیش در چنین روزی «ناصریای موسیقی ایران» در محله سید کامل بندرعباس متولد شد. او از ۱۳سالگی به موسیقی علاقمند شد و فعالیت هنری خود را در نوجوانی در صدا و سیما و حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی استان هرمزگان شروع کرد.
سال ۱۳۷۴ نقطهی آغاز کار حرفهای او در زمینهی موسیقی بود. ناصر عبدالهی پس از انتشار آهنگ « ناصریا» در سال ۱۳۷۶ به شهرت بیشتری دست یافت و محور محبوبیت وی روند سعودی را طی کرد.
عبدالهی به زودی تبدیل به محبوبترین خوانندهای شد که پس از انقلاب ظهور کرده و رفته رفته صدایش بر جانها نشست بهطوری حتی هنوز هم طرفداران بسیار زیادی دارد.
اما وی در سوم آذر ماه ۱۳۸۵ بنا به دلایلی نامشخص به کما رفت و پس از گذراندن دورهی ۲۷ روزه سرانجام در بیمارستان هاشمی نژاد تهران در سن ۳۶ سالگی درگذشت.
مدتها پس از درگذشت ناصر عبداللهی، باشگاه خبرنگاران جوان، مطلبی را از یکی از کاربران شبکه اجتماعی فیس بوک، به نام مهدی براتی منتشر کرد که او ادعا کرده بود، راز مرگ ناصر عبداللهی را میداند و گفته است: هفت سال پیش همسر ناصر عبداللهی، بعد از یک جر و بحث مختصر با وی، به حالت قهر به منزل پدری اش میرود. ظهر همان روز ناصر برای بازگرداندن همسرش، سراغش میرود. مدتها بوده که بین خانواده همسر وی و ناصر بحثهایی در مورد دلایل اجرای قطعه یا فاطمه رخ داده و همسرش و داییهای همسر وی به شدت از اجرای ترانههای با مضامین شیعهگری توسط ناصر خشمگینند.
ظهر همان روز ناصر که برای بازگرداندن همسرش به محلۀ پدر همسرش رفته بوده، گویی وارد کارزاری شده که برخی از نزدیکانش منتظرش بودند و به سرکردگی داییهای همسرش مورد حمله قرار میگیرد و بهشدت مورد ضربوشتم قرار میگیرد.
بعد از این درگیری شدید، پیکر خون آلود ناصر به منزلش منتقل و در حیاط خانه و روی تخت رها میشود. پسر خانواده بعد از چند ساعت و بدون اطلاع از رخداد یاد شده، به خانه میآید و با تصور خواب بودن پدر، توجهی به وی نمیکند. صدای خِر خِر پدر پس از دقایقی توجه پسرش را جلب میکند. وی به سمت پدرش رفته و با برگرداندن پدر به سمت خودش، متوجه آثار ضرب و شتم روی صورت پدر میشود. از او داستان را میپرسد و ناصر در پاسخ میگوید که از جایی سقوط کرده و مشکلی نیست. به اصرار پسر به حمام برده میشود تا آثار ضرب و شتم و چهره خون آلود پدر شسته شود ولی به دلیل ضعف عمومی از حال میرود.
از همان روز، جدال ۲۷ روزه ناصر عبداللهی با مرگ در بیمارستانهای بندرعباس و تهران آغاز میشود و این جدال سرانجام در روز ۲۹ آذر به مرگ مغزی و سپس فوت او منجر میشود. ناصر عبداللهی در ۲۹ آذر ۱۳۸۵ در بیمارستان هاشمینژاد تهران درگذشت و در زادگاهش، بندرعباس به خاک سپرده شد.
خانواده عبداللهی به دلیل تفکرات بومی و برخی محدودیتها از بازگویی این ماجرا تا همیشه منع میشود. احسان علیخانی دو سال بعد در سالروز فوت این خواننده در برج میلاد با گفتن برخی جملات حاشیههای فراوانی را در رسانهها باعث شد تا گمانه زنیها بیشتر و بیشتر شوند: «نزدیک یک سال است که فهمیدهایم او {ناصر} به قتل رسیدهاست در صورتی که این موضوع مطرح نشده بود. همیشه دوست داشتیم این موضوع را بگوییم. صحبت کردن از علی ساده است، اما ناصر عبداللهی در جایی از امیرالمؤمنین صحبت کرد که سخت بود.»
بعد از مرگ ناصر عبداللهی و در مراسم سومین سالگرد او نیز مجری مراسم ادعا کرده بود ناصر عبداللهی به قتل رسیدهاست. پیش از این نیز محمدعلی چاووشی رئیس مؤسسه «مشکات» و رئیس اسبق صنف تولیدات محصولات شنیداری در گفت و گویی با تأیید این ادعا گفته بود: «من از آقای دکتر امیدوار رضایی، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی خواهش کردم (چون ایشان فوق تخصص مغز و اعصاب هستند) که تشریف بیاورند که شاید بتوانند این جوان را از مرگ نجات بدهند. ایشان تشریف آوردند. معاینه کردند، مدارک و پرونده پزشکی را دیدند به من گفتند فلانی اینی که گفتند ایشان مسموم شده، ایشان مواد مخدر مصرف کرده مطلقاً در پرونده ایشون وجود نداره. ایشون ضربه خورده. این صدمه که مغز ایشون پیدا کرده به دلیل اصابت ضربهای است. این آثار کبودی که در صورت وی در عکسها مشخص است به همین دلیل است. من هم با توجه به نظر یک متخصص پزشکی وقتی گفتند ناصر رو زدند از اقوام پیرامون ایشان سؤال کردم که مگه کسی ایشون رو زده؟ گفتند بله و ماجرایش هم مفصل است. گفتم چرا؟ گفتند به خاطر همین تغییرات فکری و عقیدتی که پیدا کرده بود خیلیها از دستش ناراحت بودند». همچنین نسرین عبداللهی دختر ناصر عبداللهی نیز دو سال پیش در گفتگویی، نظر پزشکی قانونی در خصوص مرگ پدرش را «شکستگی جمجمه» بیان کرده بود.
روحش شاد و یادش گرامی