آقای عقیلی! لطفاً دربارهی پروژهی «طرحی نو در اندازیم» توضیح دهید و اینکه نگاه خودتان به آن چیست؟
این برنامه با آهنگسازی «مهیار علیزاده» اولین تجربهی همکاری ما به حساب میآید و فکر میکنم که تجربهی خوبی شکل گرفت که برای خود من هم تازگی داشت. مردم در این سالها همیشه کنسرتهای من را دیدهاند؛ اما فکر کردم اینبار اتفاق متفاوتی را رقم بزنیم و به این ترتیب کنسرت-نمایش «طرحی نو در اندازیم» شکل گرفت. استقبال خوبی هم از این کار صورت گرفت و باعث تمدید آن شد. میتوانست این کنسرت برای شبهای دیگر هم ادامه داشته باشد که به خاطر پر بودن برنامه سالن این اتفاق رخ نداد؛ اما من این نوید را به مخاطبان عزیز میدهم که این برنامه شهریورماه در سالن بزرگ هتل «اسپیناس پالاس» با ظرفیت 2500 نفر -که سالنی بسیار مجهز و تازهتأسیس است- بار دیگر برگزار خواهد شد. * دلیل انتخاب این قطعات چه بود؟ ما سه قطعهی جدید از ساختههای آقای علیزاده را اجرا کردیم و چند قطعهی قدیمی از من که مردم با آن خاطره دارند؛ مثل «خوشهچین»، «ایران جوان» اثر پیمان سلطانی، «ایران» اثر بابک زرین با شعر زیبای زندهیاد افشین یداللهی و «هانیه» اثر فرید سعادتمند. علاوه بر این اشعار ملی-میهنی، مضمون این کنسرت عاشقانه بود و ما اشعار را نیز بر این اساس انتخاب کرده بودیم. فکر میکنم همراهی گروه کر به سرپرستی آقای «میلاد عمرانلو» و همچنین کارگردانی آقای موسوی و دکور و صحنهی خاص این اثر، برای مخاطبان خوشایند بوده باشد.
- * آیا شما تجربهای متفاوت به عنوان خواننده در این اثر داشتید؟
بله، نوع چیدمان ارکستر و نوع ایستادن و نشستن خواننده با دیگر آثار متفاوت بود. من در چند بخش روی صحنه بودم و بههرحال ذات این اثر سبب شد تا با آثار دیگر متفاوت باشد. پیشنهاد این اجرا از طرف آقای علیزاده بود که پیش از این نیز در این زمینه تجربه داشتند و این بار قرعه به نام من افتاد و به من پیشنهاد دادند که این کار را انجام دهیم. البته تأکید من این بود که بخش موسیقی کار پررنگتر از بخش نمایش باشد و این اتفاق نیز رخ داد.
- * این روزها خیلی از اهالی موسیقی به سمت اجرای کنسرت-نمایش رفتهاند. تحلیل شما در این باره چیست؟
بله و گمان میکنم تا مدتی دیگر تعداد آثاری از این دست بیشتر هم شود. شنیدهام که آقای «نیما مسیحا» نیز این تجربه را انجام دادهاند. البته همیشه این ماجرا در آثار پاپ بیشتر دیده میشده و طراحی و دکور آن کنسرتها همیشه متفاوت از کنسرتهای سنتی بوده است.
- * برخی بر این باورند که تعدد اجرای کنسرت-نمایشها، به خاطر کمبود مخاطب در عرصهی موسیقی سنتی است.
من این مسأله را قبول ندارم؛ کمااینکه خود من همیشه مخاطبانم را داشتهام. اما درنظر داشتم تا کنسرتی متفاوت را روی صحنه ببرم و تجربهای جدید را شکل دهیم و نام پروژه هم بر این اساس شکل گرفت. این اتفاق در کنسرتهای گذشتهی من نیز شکل گرفت؛ برای مثال، سال گذشته من کنسرتم را با همراهی تعدادی از کودکان روی صحنه بردم و فکر میکنم که تنوع در کار همیشه باید وجود داشته باشد و مخاطب هر بار با اتفاقی تازه روبهرو شود. در این اثر نیز خانم «مارال فرجاد» روایتکنندهی داستانی بود که نوشته شده و اشعار نیز با آن همخوانی داشت. من برای کنسرتهای آتیام نیز برنامههای متفاوتی دارم.
- * مثلاً؟
نمیدانم، شاید کنسرتی با 6 خواننده -حتی خوانندگان پاپ- روی صحنه بردم.
- * که پیش از این نیز تجربهاش را داشتید؟
بله، کنسرتی را با همراهی رضا صادقی و مانی رهنما روی صحنه بردیم که اتفاق و تجربهی بسیار خوبی بود.
- * اما تکرار نشد.
چون هماهنگیها همیشه دشوار است؛ حتی زمانی که یک آلبوم منتشر میشود هم هماهنگی برای برگزاری کنسرت آن دشوار است. من به عنوان خواننده ممکن است با شرکتی قرارداد همکاری داشته باشم و ناشر، خودش بخواهد اثر را روی صحنه ببرد و مسائلی از این دست که دشواریهای خاص خودش را دارد.
- * آقای علیزاده شما مدتی طولانی با «علیرضا قربانی» همکاری داشتید و پروژههای متعددی را نیز با یکدیگر به انجام رساندید. این پروژه «طرحی نو دراندازیم» با همکاری «سالار عقیلی» روی صحنه رفت و میتوان آن را اولین همکاری شما دانست. چه شد که سراغ سالار عقیلی رفتید؟
طی یکی دو سال اخیر، چند بار قرار بود با آقای عقیلی همکاری کنیم که هر بار شرایط آن فراهم نشد و این بار این اتفاق رخ داد. انتخاب آقای عقیلی برای خوانن این پروژه چند دلیل داشت که دلیل آن نزد خودم باقی میماند! ضمن اینکه کارهای جدیدی که ساخته بودم، به شکلی بود که احساس کردم به صدای ایشان میآید و بعد از صحبتهایی که با هم کردیم، پروژه شکل گرفت. قسمت موسیقی این اجرا شامل 21 نفر خواننده کُر بود و غیر از خودم، هفت نوازندهی دیگر نیز در کار حضور داشتند که سرپرست و تمریندهندهی آنها «بهنام ابوالقاسم» است که پیش از آن نیز با یکدیگر همکاریهای متعددی داشتهایم. اشعار کنسرت نیز بر اساس سرودههای اهورا ایمان، عراقی و مهدی مظاهری انتخاب شد.
- * و البته تعدادی از قطعات خاطرهانگیز سالار عقیلی نیز اجرا شدند.
بله، به دلیل اینکه آقای عقیلی کارهای هیت زیادی دارند، تصمیم گرفتیم از کارهای ایشان هم استفاده کنیم تا مردم این قطعات را هم بشنوند. بنابراین ما داستان را بهگونهای شکل دادیم که قطعات «خوشهچین»، «ایران» و «ایران جوان» را هم اجرا کنیم.
- * انتخاب اشعار بر چه اساسی صورت گرفت؟
اشعار بر اساس نمایشی که آقای موسوی نوشته بودند و همچنین کارهایی که من ساخته بودم، انتخاب شد. اشعاری انتخاب کردیم که فکر میکردم برای صدای سالار عقیلی مناسب است. من از ابتدا به این پروژه به صورت سوررئال فکر کرده بودم و اینکه این نگاه سوررئال چگونه میتواند وارد موسیقی ایرانی شود؛ چون موسیقی ایرانی قابلیتهای زیادی دارد؛ اما هیچوقت قسمتهایی از آن دیده نشده و به کار گرفته نشده است. اینکه شما در کنار موسیقی ایرانی، یک بازیگر با اکت و لباس سوررئال ببینید که متنی سوررئال را میخواند یا گروه کُر را میبینید که گریم غیرمعقول دارند، همه در راستای آن ایده شکل گرفت. همچنین ما از دکوری استفاده کردیم که برای کنسرت رایج نیست و هزینه زیادی هم بابت آن پرداخت شد. نکتهی جالب، استفاده از گریم متفاوت گروه کر بود که طی هشت دقیقه در میانهی کنسرت عوض میشوند. در این کنسرت برای ایجاد صداهایی که تولید آن با سازها امکانپذیر نیست، از ساوند-افکتور هم استفاده شد.
- * به نظر میرسد که بعد از استقبال از کنسرت-نمایش «سی»، برگزاری برنامههایی به این شکل در فضای موسیقی ایران بیشتر شده است. اینطور نیست؟
اتفاقاً من در این مدت پیامهای زیادی گرفتم مبنی بر اینکه چرا دارید اتفاق پروژه «سی» را تکرار میکنید؟ بهتر است اینجا اعلام کنم که نمیدانم تفکر مردم نسبت به این قضایا چگونه است؛ ولی اولینبار من دو سال پیش پروژهی «در شعله با تو رقصان» را روی صحنه تالار وحدت بردم که ادغام کنسرت با عوامل نمایشی و سینمایی بود. پیش از آن نیز تئاترهای موزیکال برگزار شده بود؛ ولی آن برنامه کنسرتی بود که در آن، عامل دکور و پرفورمنس و دکلمه داشتیم. بعد از آن هم تجربههایی با خانمهای الهام پاوهنژاد و لیندا کیانی داشتم و حالا به گمانم این پروژه به پختگی خوبی رسیده است. این پروژه خیلی سنگین بود و دو ماه مشغول تمرین آن بودیم؛ اما از زمان شروع تمرینات، برایم دوستداشتنی بود. هرچند که یکتنه به جنگ بزرگی رفتم و این عادت همیشگیام است. سالار عقیلی هم زود با قطعات ارتباط برقرار کرد و همراه خوبی برای ما بود. او در طول برگزاری کنسرت، حرکتهایی در نمایش داشت. هر خوانندهای این قابلیت را ندارد و خیلی از آنها به سادگی این مورد را قبول نمیکنند. همچنین رضا موسوی هم در این پروژه از ابتدا همراه و فراتر از یک کارگردان بود.
- * اصلاً دلیل افزایش این میزان کنسرت-نمایش چیست؟
گسترش کنسرت-نمایشها دو دلیل عمده دارد. دلیل اول آن، مهجور ماندن موسیقی ایرانی است. در بسیاری از آثار، اگر یک سوپراستار حضور نداشته باشد، شاید سالن پر نشود! اما وقتی یک اِلمان نمایشی به بافت موسیقی اضافه میشود، باعث گسترش طیف مخاطبان خواهد بود. شما فکر کنید یک گروه جوان و ناشناختهی موسیقی، اگر یک تیزر برای اجرایشان بسازند، شاید 200 نفر آن را ببینند؛ ولی اگر همین گروه، المان نمایشی را نیز در کارشان دخیل کنند، شاید 200 هزار نفر آن را ببینند!
دلایل دیگر این ماجرا، رونق اقتصادیای است که در پروژه «سی» شاهد آن بودیم. چون برای موسیقی ایرانی عجیب است که یک کنسرت موسیقی بیش از صدهزار بیننده داشته باشد. اگر همایون شجریان و سهراب پورناظری بهترین کارهایشان را اجرا کنند، شاید بیستهزار نفر مخاطب داشته باشند؛ ولی وقتی چهرههای شاخصی مثل بهرام رادان یا صابر ابر -که قبلاً با خود من همکاری کرده بود- وارد پروژهای شوند، مخاطب را چهار یا پنج برابر میکنند.
دلیل جانبی دیگر این است که چون ما هیچ وقت اپرا و ترکیب موسیقی و نمایش نداشتهایم، پیش از این تبدیل به یک چیز غیرقابل دسترس شده بوده و الان که باب شده، موزیسینهایی که امکانش را دارند، به سمتش میروند.
- * آقای علیزاده! واقعاً به گمان شما موسیقی سنتی دیگر به تنهایی مخاطب ندارد؟
من نگفتم موسیقی سنتی به تنهایی مخاطب ندارد؛ بلکه در این سطح مخاطب ندارد، مثلاً صدهزار نفر به تماشای آن نمینشینند. موسیقی امروز شهری را هم صدهزار نفر نمیبینند. ما موزیسینهای بزرگی داریم؛ مثلاً من آرزو دارم که بهداد بابایی کنسرت برگزار کند و به تماشای آن بنشینم، ولی مخاطبان این نوع موسیقی محدودتر هستند. ضمن اینکه هر کس هر کاری که دوست دارد، میتواند انجام دهد؛ اگر مثلاً علی قمصری دوست دارد در نوازندگی تار یا مدل آهنگسازیاش به این شکل رفتار کند، میتواند این کار را انجام دهد. حالا باید دید نگاه او در آینده چه تأثیری بر موسیقی ایران خواهد گذاشت. وقتی موزیسین کار غیرمتعارفی را انجام میدهد، مشخص میشود که آن کار را برای نیت تجاری انجام داده یا نه.
- * چرا «طرحی نو در اندازیم»؟
نام این پروژه، پیشنهاد سالار عقیلی بود. چون ایشان اعتقاد داشتند که در زمینه کاری خودشان، یک کار متفاوت انجام میدهند و روی این اسم اصرار داشتند. بههرحال این پروژه از همان ابتدا با حواشی متعددی روبهرو شد تا در نهایت روی صحنه رفت.
- * شاید برخی از این حواشی به این دلیل باشد که بیشتر همکاریهای شما با علیرضا قربانی بوده است. دلیل عدم همکاری با او در این پروژه چیست؟
اصلاً واژهای به نام عدم همکاری وجود ندارد. ایشان این روزها خارج از کشور هستند؛ اما دو روز قبل از برگزاری کنسرت برای من و سالار عقیلی و رضا موسوی آرزوی موفقیت کردند. از یک سو، زمان برنامههای آقای قربانی با این پروژه همخوانی نداشت و از سوی دیگر، من هم به عنوان یک آهنگساز مستقل، خوب است که با خوانندههای مختلف همکاری داشته باشم. الان با آقای محمد معتمدی دو آلبوم آماده انتشار داریم و پس از اتمام این پروژه، مستقیم وارد تکمیل آنها میشوم. همانطور که علیرضا قربانی میتواند با آهنگسازان مختلف کار کند و تجربیات مختلف داشته باشد، من هم این حق را برای خودم قائلم. اگرچه ما همچنان مثل روز اول دوست هستیم و حتماً باز هم همکاری میکنیم و این برای من اتفاق بسیار خوشایندنی است.