موسیقی فارس_ملیکا انصاری: اگر تا چندی پیش فراز و نشیب های فضای موسیقی به جنجال های تکراری خوانندگانی چون سیروان خسروی مربوط بود، این روزها اخبار نگران کنندهای از دنیای موزیک ایرانی به گوش می رسد که تلقی برخی از اهالی این عرصه پوست اندازی اصطلاحا «مارکت» است و تلقی دیگر نزول سلیقه مخاطب!
با ورود نسل های جدید به موسیقی پاپ در دهه اخیر، مخصوصا متولدین دهه هفتاد، طی سال های اخیر و افزایش سرمایه گذاری های کلان بر روی این خوانندگان مجهول الهویه (که اغلب نام مستعار برای خود انتخاب کردهاند)، ناظران این میدان دیدگاههای متفاوتی را نسبت به وقایع ابراز کرده اند که گاهی منفعت افراد، دلیل جبهه گیری های متعصبانه آنها نیز شده است. اما واقعیت این روزهای موسیقی کدام است؟ خوشحال باشیم از ظهور پدیده هایی که نمی توان نام آن ها را استعداد گذاشت یا ناراحت باشیم از طرفدارانی که از همین پدیده ها بت ساخته اند؟!
نام محسن رجبپور در صدر لیست افرادی است که خود را کاشف استعداد موسیقی میدانند که البته این لقب برازنده اوست؛ از گروه آریان در دهه هشتاد که باعث تحول در موسیقی پاپ شد، تا بنیامین بهادری و حامد همایون و خواننده جدیدش امیر عظیمی. با ورود حامد همایون به عنوان پدیده نوظهور، اهالی موسیقی ضمن زدن برچسب های متفاوت منفی مثل موقتی بودن و هنرمند نبودن، خود سعی بر تقلید از خط مشی رجب پور کردند؛ آنها که تحصیلات آکادمیک حامد محمود زاده ( ملقب به حامد همایون ) را نادیده میگرفتند، خود درصدد معرفی چهره هایی ناآشنا با سواد موسیقایی بودند و با کمک فنون تبلیغاتی و همچنین مدیریت فضای رسانه ای و صدالبته با جیب پر پول، توانستند «بَند»های خود را روی صحنه های آن چنانی ببرند و به قول برخی کارشناسان به طریقی بازی با احساسات و عواطف نوجوانان دهه هشتاد، از هنرمندان دهه هفتادی تحت تملکشان! عابر بانک معتبری ساختهاند.
در این بازار که بگو مگوهای خسته کننده و سوءاستفاده های گوناگون و گاه خلاقانه آن را آشفته کرده، عجیب نیست که اشعار مولانا فاقد شرایط اخذ مجوز باشد، ولی همزمان قطعهای با عنوان «شیک و پیک» مجوز میگیرید! معلوم است که پای دلالان تازه به دوران رسیده (تحت عنوان تهیه کننده موسیقی) با کت های براق و اتو کشیده به سالن های کنسرتِ پایتخت باز می شود.
فقر فرهنگی که جامعه هنری و یا حتی سیاسی ما به آن دچار شده، بلایی است که ثمره اش بازی با افراد در نزاع های انتخاباتی می شود و دست آخر کسی که مثل ما فکر نکرد و جمع کرد و از ایران رفت، باید به هر قیمتی برگردانده شود!
اگر امیر مقصودلو که پس از اعتباری که از اصطلاحا “خواننده زیرزمینی بودن” بدست آورده بود، سال ها تلاش کرد با مجوز رسمی قالب متفاوت کاریاش را به گوش مردم برساند و نشد و رفت. اما کارهایش باز هم مثل سابق به گوش مردم رسید(چه خوب و چه بد) مقصر او نیست؛ بلکه ایراد از گوش مخاطب است تا بداند علاوه بر دوری از «تتلو» و «محسن چاوشی»، حداقل کنسرت خوانندگانی! چون «جم»ها هم نروند!
اختصاصی موسیقی فارس