موسیقی فارس– چند سالی است به روال یک رسم معهود اما نانوشته، در آستانه سال جدید عادت رایج ما- اهالی رسانه- شده که به مخاطبان و خوانندگانمان چند تایی کالای فرهنگی پیشنهاد دهیم که در خلالِ خرید رخت و لباسِ عید و انوع و اقسامِ خوردنی و بُردنی، خوراکی هر چند اندک برای روح و روانشان مهیا کرده باشیم. پیشنهاد این غذای روح از تماشای تئاتر و فیلم گرفته تا شنیدن موسیقی وخواندن کتاب، به خودی خود امری مستحب و پسندیده است اما نمیدانم چرا هر چه این رسم کهنه تر می شود، مردمِ کهنه کار کمتر رغبتی به آن نشان میدهند. از این رو شاید بد نباشد در آستانه سال جدید گامی تازه در راه رسمی نو برداریم و ضمن توصیه به آنچه باید دیده و شنیده و خوانده شود، مخاطب امروزی را از آثاری که سلیقه شان را مضمحل و مخدوش میکند، انذار دهیم. آثاری که هرچند پرداختن به آنها در همین مجال اندک هم میتواند شبیه به وقت تلف کردن باشد اما فینفسه معتقدم اگر چنین رسمی در عالم هنر رونق و رواج داشت، بسیاری از کالاهای امروزی با برچسب اثر هنری روانه بازار نمیشدند. شاید فیالمجلس بعضی مخالفان این عقیده بگویند آنکه در کشتی ننشسته هر چه در مدح و ذم کشتی سوار بگوید از روی فرض و وهم و جهالت است اما بیپرده عیان است آن که بیرون ایستاده و از دور حرکت کشتی را رصد می کند، بیش از خودِ کشتیسواران به طریق پیش روی و مقصدی که در انتظارشان است، آگاهی دارد.
به هر حال آنچه در ادامه میخوانید معرفی و پیشنهاد چند اثر موسیقایی است که برخی از آنها تازه منتشر شده و بعضی دیگر با آنکه کهنهاند، نیوشیدنشان همواره تازه و نو است.
کهنههای همیشه نو
سالهای سال است که در جریان موسیقی ردیف- دستگاهی ایران، اثر تازهای خلق نمیشود که بتواند در قد و قامت آثاری که مثلث لطفی، علیزاده و مشکاتیان خلق کردهاند، جلوه فروشی کند. هر چند استقبال از آثار همین آهنگسازان هم در دوران انتشارشان بی تأثیر از فضای حاکم بر موسیقی، به حاشیه رانده شدن سبکها و گروههای مختلف و نیز حضور کلام و صدای محمدرضا شجریان به عنوان خواننده، نبوده و نیست اما یقیناً این آثار از منظر خلاقیت موسیقایی آفرینندگانشان آنچنان پیشتازِ زمانه خود بودهاند که هنوز هم نسل جوان در خوشبینانهترین حالت میکوشند پا جای پای آنها بگذارند و از درک و سلیقه آنان گرته برداری کنند.
از این منظر به عقیده نگارنده شنیدن دوباره آثاری مثل «آستان جانان» با آن تصنیف قُلدُر و رشک برانگیزِ « در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی» یا «بیداد» با مقدمه شاهکار پرویز مشکاتیان در همایون، «نوا، مرکبخوانی» باز هم با مقدمه پرشکوه مشکاتیان و آواز شجریان، «عشق داند» با زخمههای محمدرضا لطفی در ابوعطا که به جرأت میتوان گفت از بهترین آثار تولید شده در این آواز دستگاه شور است، «همایون مثنوی» و مضرابهای منصور صارمی بر سنتور و جواب آوازهایی که همگی یگانهاند، «زمستان» حسین علیزاده که بهترین نمونه تلفیق شعر نو با موسیقی است، «بال در بال» لطفی و ابتهاج که هم در موسیقی و هم کلام بکر است و یگانه، «شورانگیز» حسین علیزاده و شهرام ناظری که جزو بهترین آثار این خواننده است و «نینوا» حسین علیزاده درخشانترین اثر از منظر همنشینی نی با ارکستر سازهای زهی به شمار میرود و از نبوغ خالق آن در 32 سالگی حکایت دارد؛ همه و همه آثاری هستند که رجوع به آنها و هر بار شنیدنشان، با نکتهای بدیع و تازه مواجهات میکند. خاصه آنکه باز پرداختن به چنین آثاری میتواند به مثابه یک فیلتر تصفیه کننده گوش در روزگارِ اکنون باشد که اکثر قریب به اتفاق آلبومهای موسیقی به سمت هیاهوی زایدالوصوفی رفتهاند.
موسیقیِ سازی، موسیقیِ مهجور امروز
اما در میان آثاری که به تازگی منتشر شده است به خصوص آنها که با کلام آمیخته و ممزوج شدهاند کمتر اثری را می توان یافت که همچنان آواز به قوت سابق نقش خود را حفظ کرده باشد. اکثر آن آثاری هم که چند بیتی آواز دارند یا نمونههای دست چندمی از آوازهای محمدرضا شجریان هستند یا خوانندههای آنها آن قدر در قید درستخوانی گرفتار آمدهاند که کمترین احساسی را متوجه شنونده میکنند. البته در این بیغوله تک و توک آوازهای قابل توجهی هم خوانده شدهاند که توصیه آنها خالی از لطف نیست: آوازهای علیرضا قربانی در آلبوم «فروغ» در افشاری، دیلمان و بیات ترک؛ آواز همایون شجریان در آلبوم «خداوندان اسرار» که در هر دوی این نمونهها به جرأت میتوان نقش ساز را نه تنها نادیده گرفت که حتی در برخی موارد مخدوش کننده نیز تلقی کرد. در «فروغ» که جواب آوازی وجود ندارد و یک موسیقی آمبیانت کلام را همراهی میکند، در «خداوندان اسرار» هم نوازنده تنبور آنچنان با زخمههای شلوغ و پراکنده بیهیچ محتوای دقیق و درستی جواب آوازها را میدهد که اگر اجرای دلنشین همایون شجریان نباشد، دلت میخواهد هر لحظه با قطع موسیقی گوشت را از این همه هیاهو خلاص کنی.
ناگفته پیداست آثاری که در این سالها منتشر شدهاند، علیرغم استقبال گستردهای که از آنها شده از منظر هنری در خوشبینانه ترین حالت نمونه دست چندمی از آثار هنرمندانی هستند که جریان حاکم روز آنها را محکوم به مهاجرت کرده است. .
از طرف دیگر گوش مخاطب ایرانی آن قدر با کلام و شعر انس گرفته که دیگر کمتر تمایلی به شنیدن آلبومِ سازی نشان میدهد. در حالیکه در دورانِ حاضر به عقیده نگارنده بیش از آثار با کلام، آلبومهای بیکلامی منتشر شده است که از منظر هنری و خلاقیت آهنگسازی در خور توجه و اعتنا هستند. آلبومهایی مثل «دیورتیمنتو» اثر احمد پژمان که از ذهن پرطراوت این آهنگساز 82 ساله حکایت میکند و «نجوای ماه» اثر داریوش دولتشاهی که هر دو اگرچه چند سالی از انتشارشان میگذرد؛ اما شنیدنشان در هر برههای از زمان خالی از لطف نیست. در بین آثار تازه منتشر شده نیز «ایستگاه دو» از کوارتت کاسته، «دردانه» از نورمحمد دُرپور، « بوم خیال» از صائب کاکاوند، «موتسارت، لیست» از گوتلیب والیش و «در سایه باد» از مسعود شعاری آلبومهایی هستند که شنیدن آنها در تعطیلات عید و روزهای پس از آن توصیه میشود.
گوش خود را نخراشید
این بخش از مطلب پیشرو بیش از آنکه موسیقایی باشد، توصیهای پزشکی است. همه ما در طول روز از وقتی چشم مان را باز میکنیم تا زمانی که سر روی بالش میگذاریم با حجم انبوهی از صداهای نخراشیده و نتراشیده مواجه میشویم که ناخودآگاه در روح و روان ما اثر منفی میگذارند. تصور کنید راننده ماشینی را که بیوقفه بوووووووق میزند تا اعتراضاش را به ماشین جلویی نشان دهد یا مرد دورهگردی که با بلندگوی زهوار در رفتهاش آهنآلات، آهن ضایعات، در و پنجره خریداری میکند بی آنکه اعتنایی به محتوای صوتیای که در هوا میپراکند، داشته باشد. حالا اگر به قطار این صداهای هر روزه موسیقیهای گوشخراش و بیمحتوایی را اضافه کنید که نه کلام درست و درمانی دارند و نه صدای سازی لابلای کلمات شنیده میشود، فاتحه گوشتان یکسره خوانده شده است. درست است که همه ما بعضی زمانها به فراخور موقعیتهای مختلف به شنیدن همه قِسم از موسیقی احتیاج داریم؛ اما بد نیست اندکی نسبت به آنچه میشنویم با وسواس بیشتری رفتار کنیم. اگر قرارمان بر شنیدن موسیقی راک، جز، الکترونیک، پاپ و… است نمونههای درجه اول و درست آنها تا الی ماشاالله در سراسر دنیا وجود دارد که به یمن تکنولوژی امروزی به ثانیهای در دسترس و قابل شنیدن هستند. با اندکی جستوجو در فضای مجازی و نوشتن عنوان و سبک مورد نظر نه تنها سرشاخه بلکه بهترین نمونههای این ژانرها را میتوانیم پیدا و گوش کنیم. آثاری که در طولانی مدت آنقدر روی سلیقه شنیداری ما تأثیر بسزا میگذارند که با بالا و پایین پریدن خوانندههای امروزی هیجان زده نشویم. بیایید گوشهایمان را نخراشیم.
نویسنده:نیوشا مزیدآبادی
منبع: موسیقی ما