موسیقی فارس- محمدرضا ممتازواحد: طنینِ سازهای «دودوک»، «بالابان» و «نرمهنای» را پیشتر در آثار «صادق چراغی» شنیده بودم. بهویژه در پروژهی بزرگِ «مستند ایران» به کارگردانی «حمید مجتهدی» که بیش از صد بخش از این مجموعهی بزرگ تلویزیونی (در طول مدتزمان نزدیک بهبیست سال) با آهنگسازی وی صورت پذیرفت. همچنین در دیگر آلبومهای صادق چراغی (از جمله، دو آلبومِ «از خشت و خاک» و «روی در آفتاب» که هر دو با آواز «علیرضا قربانی» همراه بود) نیز، استماعِ طنینِ سازهای مذکور، مسبوقِ بهسابقه بود.
چراغی در پروژهی بزرگ مستند ایران بهفراخور موضوعِ موسیقی و محل و مکانِ موردنظر که در کدامیک از شهرها و نواحیِ ایرانزمین در حال گفتگو و تصویربرداری است، بهکارگیری و بهرهگیری خوبی را از سازهای بومی در پیش گرفت که در این میان، «سازهای بادی» جایگاه ویژهتری داشتند اما در این میان، سهمِ سازهای دودوک، بالابان و نرمهنای بیشتر بود. فارغ از پرداختن بهگسترهی وسیع موسیقی بومی و اقوام ایران، هرازگاهی در بستر موسیقی دستگاهی نیز بهویژه با نوازندگیِ خودِ آهنگساز – صادق چراغی – ملودیپردازی و نغمهآفرینیهایی برای این سازها صورت میگرفت که ازجمله بارزترینِ آنها، سازوآواز چراغی با علیرضا قربانی در سکانسهای مربوط به سعدیه و حرم شاهچراغ (احمد بن موسی کاظم (ع)) بود.
اما در آلبومِ اخیر و تازه منتشرشدهی «دورها آواییست…» بر پایهی بداههنوازی پیانو به نوازندگی «بردیا صدرنوری» و ساز دودوک به نوازندگی صادق چراغی، تمام تجاربِ ارزشمند وی در طول بیش از دو دهه آزمونوخطا در نوازندگی و سازندگی با این ساز، بهگونهای دیگر نمود یافت و بهزعم نگارنده، سازِ دودوک در موسیقیِ چراغی، بهپختگی و بهنوعی بهبلوغِ موسیقایی رسیده است.
قبل از ورود بهموضوع لازم است نکتهای را که دوستان هنرمند و هنر پژوهم جناب آقایان «مهبُد مکی» و «آندره گالستیان» بهراقم این سطور یادآور شدند را بیان نمایم و آن اینکه این ساز را قومیتهای گوناگون مینوازند: آذریها که آن را بالابان مینامند. ارمنیان، دودوک و کردها نیز بهآن نرمهنای میگویند و در ترکیه نیز «می» نام گرفته است. گفتنی است ساختمان هر یک از این سازها دارای تفاوتهای گاه زیاد و کم با یکدیگر است. مانند نرمهنای و بالابان که گاهی دو یا سه سوراخ کمتر از دودوک دارند. سونوریته (صدادهی) ساز دودوک بیشتر متمایل به صدایی «بم» و تودار است ولی دربارۀ (بالابان و نرمهنای) بهواسطهی نازکی قمیش (زبانه) سازها، بیشتر صدایی وِز مانند و زنبوری در جانِ صدا است.
صادق چراغی (متولد 1349- همدان) فراگیری موسیقی را با ساز «نِی» آغاز کرد و آن را در محضر «محمدعلی کیانینژاد» ادامه داد. پسازآن بیشتر از نوازندگی، زمان خود را برای فراگیری دانشِ آهنگسازی گذاشت. نوازندگی برخی سازهای بادی که در موسیقی اقوام نواخته میشود از دیگر تکاپوهای اوست. اینگونه بود که آموزش ساز «دونَلی» را خدمت «شیرمحمد اسپندار»، «سُرنا» را نزد زندهیاد «حاجعلی همدانی» و «بالابان» را نزد «ماشاءالله رسام» آغاز کرد. در ادامه، پیشرفتهای پیشآمده برای این سازها در گسترۀ بزرگ ایرانِ فرهنگی را باارزش دانست و مطالعه دراینباره، بیشترِ پرکاریهای پسینِ چراغی را دربرگرفت کهاین کنکاش، هنوز هم برای او مهم و باارزش است. روش نوازندگی چراغی با ساز دودوک را میتوان، دستاوردِ این پیگیری و پیشینهی آموزشی و پژوهشیاش محسوب داشت.
در آلبومِ موسیقی «دورها آواییست…»، ساز بهصورت فیزیکی دودوک است و از بیشتر تواناییهای پیشرفتهی این ساز بهرهگیری شده است. پیشرفتهایی که دستاوردِ تاریخیِ هنرمندانِ بلندهمتِ آذربایجانی، ارمنی و ترکیهای است. ولی ترجمان و حالاتِ درونی و جانمایه و بُنمایهی نغمگی و صوتیِ این ساز – البته با موسیقی و نوازندگیِ صادق چراغی– ایرانی است. بهکارگیری ساز دودوک آنچنانکه بتواند جانمایهی ایرانی داشته باشد، توانایی خاص خود را میخواهد. درهمآمیختگیِ موسیقی «دورها آواییست…»، در برآیندی میان لحنِ سازِ دودوک و بیانِ سازهای بالابان و نرمهنای و در گفتمانی بینابین در فضای موسیقی دستگاهی و موسیقی فولکلور قرار میگیرد. بهزعم راقمِ این سطور، این اتفاقِ ویژه، حتی ویژهتر از بهکارگیری این ساز در حوزهی موسیقی دستگاهی است زیرا نوازنده و بداههنواز از تمهیداتِ استاندارد و نسبتاً گستردهترِ فُرم سازِ دودوک بهره گرفته و درونمایه و محتوای نغماتی که بیشتر خاصِ موسیقیِ ایرانی و علیالخصوص موسیقی دستگاهیست را بهزبان و بیانی دیگر ترجمه و بهمخاطب ارائه کرده است.
ملودیپردازی و بداههنوازی آلبوم مذکور در فضای مُدالِ دستگاه نوا و آواز دشتی صورت گرفته و علیرغم تامپره شدن (اعتدال و تعدیلِ) فواصل در هنگام نواختنِ سازِ دودوک، فواصلِ میکروتُنال و پِلاستُنال (ریزپردهها و بیش پردهها) تا حدی از حداکثرِ کاراییِ فواصلِ مذکور در این ساز، محسوس و مسموع است و نوازندهی پیانو – بردیا صدرنوری– نیز، علیرغم اینکه میتوانسته بیشتر در فواصلِ خاصِ موسیقی دستگاهی ورود نماید ولی در راستای خطِ ملودی و فواصلِ ملودیکِ سازِ دودوک، پیانوی خود را پیش برده و زبان و بیانِ موسیقیِ سازِ همنوازش یعنی دودوک را بهدرستی و با درایتی هنرمندانه درک کرده که درخورِ تمجید و تحسین است.
درمجموع و ازنظر نویسندهی این متن، هر دو نوازنده بهگفتمانی دستیافتهاند که بسط و اشاعهی آن در آتیه، اتفاقات خوبی را برای موسیقی ایرانی و موسیقی دستگاهی ایران بهارمغان خواهد آورد. چراغی با اهتمامِ خود، بهما یادآور شد که ساز دودوک یکی از سازهای کهنِ ایرانزمین است. همانگونه که موسیقی، یکی از پازلهای فرهنگ ایران بهشمار میآید و نبایست آن را نادیده انگاشت، در جهانِ موسیقی ایرانی نیز هر یک از سازها یک پازل و یک بخش از پیکرهی بزرگ فرهنگِ موسیقایی ایران است و درست نیست که سازها را نادیده بگیریم. صادق چراغی نیز مانند برخی از پژوهشگرانِ پیشکسوت همچون استاد «محمدرضا درویشی» باور دارد که موسیقی دستگاهی تنها درصدِ کوچکی از موسیقی ایرانزمین است و بخش بزرگی از موسیقی ایرانی میبایست با کوشش و پافشاری هنرمندان کشف و به مردم معرفی شود. لازمهی رخدادِ چنین رویداد بزرگی، پیگیریهای گستردهای را مستلزم میسازد و کوشش فراگیرِ همۀ هنرمندان توانا، نوجو و پژوهشگر میتواند به آن دامن بزند.