موسیقی فارس- محمدرضا ممتازواحد: درخلالِ ضبطِ یکی از برنامههای «عندلیبِ» رادیو ایران که بهمناسبتِ شبِ شهادت حضرت امیر (ع) تهیه و تدارک دیده شد، طبقِ سنتِ مالوفِ برنامههای تولیدی، بسیاری از مطالب یا ناگفته میمانَد و یا اگر زمانِ برنامه اجازه دهد و گفته شود، شاید بنا بهمقتضیاتِ محتوایی و یا ضیقِ زمانی، حذف گردد.
بهیاد دارم روز ضبطِ آن برنامه در معیتِ دوست اندیشمندم جناب دکتر«علیرضا امینی»، جملهی پایانیام این بود – که البته بهدلیل تراکمِ گفتگوها حذف گردید – و آن اینکه، بهزعمِ این حقیر و راقمِ این سطور، مرتبتِ والای عالِمِ گرانقدر جناب آقای «سیداحمد مراتب (درةالتاج اصفهانی)» (متولد اول شهریور ۱۳۳۱) و مانایی صدا و منزلتِ آوای ملکوتی او، باقیاتالصالحات و یا نیکیهای ماندگارِ یک عمر آواگری و خوانشگریِ استاد در راه خدا، آلِالله و اساساً معنویات و عرفان بوده است.
تفکرِ آواز و آوازی که پیوندی استادانه و هنرمندانه را در دو حوزهی موسیقیِ آیینی و موسیقی هنری، موجد و موجب ساخت و بنابر نصایح و رهنمودهای ابوی گرانقدرش (شادروان سیدتقی مراتب) و همچنین معلمِ آوازش (تاجِ آوازِ ایران) و بهویژه مکنونات و درونیاتِ خودِ استاد که حتی در دورانِ جوانی و در فضای اغواگرانهی آن ایام که کمتر نوجوان و جوانی پیدا میشد که دربرابرِ پیشنهاداتِ شهرتزا و ثروتآور، پاسخ «نه» بگوید؛ اما احمد مراتب در جوابِ آن پیشنهادات، پاسخِ «نه» داد.
اینجاست که آن ضربالمثلِ قدیمی و هنرِ «نه» گفتن! نمود مییابد و ثمرهاش یک عمر عزت و احترام و منزلت و وجاهت و البته، ماناییِ ابدیِ سیداحمد مراتب را بهارمغان میآورد. درفراسوی «آواز» و در حال و هوای عوالمی چون «واقعیتِ آواز» تا «حقیقتِ آواز»، رمز و رازی نهفته است که این رموزِ عالمانه و عارفانه، در سینه و ذهنِ مراتب و امثالِ مراتبهاست که از «متنِ آواز» گذر کرده و به«بطنِ آواز» رسیدند.
هنرمندی که رازِ ماندگاری را در دوری از «قیل و قال» و «جار و جنجال» یافت که بهتعبیر شهید«مرتضی آوینی»: «گمنامی تنها برای شهرتپرستان دردآور است والا، تمامی اجرها در گمنامی است». البته هرچند صاحبنامی چون احمد مراتب که درنهایتِ اشتهار و پُرکاری، صدایش در اوایلِ دهه پنجاهِ خورشیدی از رسانههای رسمی کشور بهگوش میرسید، اما برحسبِ صلاحدیدش، گمنامیِ درویشانهای را برگزید که این مهمّ، ریشه در رهیافتِ سلوکِ سالکانهی او داشته و دارد.
خوش بهسعادتِ هنرمندانی چون سیداحمد مراتب که «فراتر از آواز» را دیدند و خوشبهحالِ ما و نسلی که زمانِ حیاتمان، مقارن با زمانِ زندگی استاد درةالتاج بوده و هست. سایهی پُر مهر و معنویاش مستدام و وجودِ ارزندهاش چون همیشه برفراز باد.
چه جای زُهره که از دل برآورد آواز
بهمحفلی که “مراتب” در آن غزلخوان است
بر آستانِ علی آنکه سرنهاده “شکیب”
عجب مدار گرش آسمان بهفرمان است
(شادروان شکیباصفهانی)