موسیقی فارس – محمدرضا ممتازواحد | آنچه که از کِشاکِشِ مقولاتی چون «فُرم» و «سبک» در موسیقی کلاسیک مغربزمین برمیآید، مؤیدِ ثابت بودنِ سبک و متغیر بودنِ فُرم بوده و بهعبارتی در سبکهای معمولِ آن نوع موسیقی، این تفاوتِ فُرمها است که سبب تنوع و تمایزِ آثارِ موسیقیدانان با یکدیگر میشود. اما نکتهی مهم در اینجا است که در سنتهای موسیقی مشرق زمین (و همچنین در سنت موسیقی ایران زمین)، ثابت بودن فُرم و متغیر بودنِ سبک و سیاق است که تبلور مییابد و آنچه که اِمضای شخصی موسیقیدانِ شرقی (و در این نوشتار، موسیقیدانِ ایرانی) را موجب میسازد، سبکِ کاری او است. ۱ (امینی، ۱۴۰۰)
حال فارغ از «فُرمولوژی» (فُرمشناسی) که بحث مفصل آن در نوشتار دیگری از راقم این سطور عنوان شد ۲، «مورفولوژی» (امینی، ۱۳۹۸) نیز در این خصوص بسیار تعیینکننده و حایزاهمیت خواهد بود. ۳ “مورفولوژی”؛ که مبحثِ مهمِ «ریختشناسی» را بهدنبال دارد – در سنت موسیقی ایرانی – دربرآیندِ سبک و فُرم قرار گرفته و موجبِ سیالیتِ جُمودیِ فُرم گشته و از آن روست که بهزعمِ راقم این سطور، فُرم – البته فُرم با گستردگی معناییاش و با تمام کَتِگوریهای اِعمالشده در خصوص آن ۴ – در موسیقی ایرانی، دارای ثباتِ ساختاری نبوده و از این روی، نگارنده فرضیهی «فُرمهای اِنعطافپذیر» را در مورد آن مطرح مینماید.
۱. ردیف موسیقی ملی در آینهی فُرم
۱.۱. مورفولوژی روایات و اجراهای ردیف
ردیف موسیقی ملی، چشمهی لایزال و لایتناهی ایده و ملودی است و سیستمی متشکل از سامانهی مُدها – البته مبتنی بر «سیکل مولتی مُدال» ۵ (اسعدی، ۱۳۹۲) – و دربرگیرندهی مِلودیمُدِلهای فراوانی میباشد که هر کدام از آهنگهای این مجموعهی آهنگین (حال با نام “تکه” و یا “گوشه”) چونان اُلگووارهای از ریتم و ملودی بوده و فُرمِ مشخصی از ملودیها، ریتمها، انگارهها و آرایههای موردنظر و مقبولِ این رپرتوار را بهمنصهی ظهور میرساند.
«جوشندگیِ» این چشمه و «ایدهپردازانه»بودنش – آنطور که پیشتر نیز عنوان شد – دقیقاً بههمین منظور است که با شناختِ فُرمولوژی و مورفولوژیِ الحان و نغماتِ ردیف موسیقی ملی، میتوان آهنگهای بیشمارِ دیگری خلق کرد که با فرهنگ و ذاتِ موسیقی کلاسیک ایرانی منافات نداشته باشد.
حال آنچه که در روایاتِ ردیفِ سازی و یا در ردیفِ آوازی ثبت و مضبوط شده است و «وحدت در – عینِ – کثرت» ۶ (امینی، ۱۴۰۰) را مشهود میسازد، تفاوت و تمایز از منظرِ مورفولوژی و
ریختشناسی است که بهعنوان نمونه؛ اگر سه اُستادِ ردیفدان و راویِ ردیفِ سازی، گوشهی “مجلسافروز” – که فیالذاته فُرم- قالبِ ضربی- آوازی است – را بنوازند، فُرمِ اثر مذکور قطعاً یکسان بوده و تفاوتِ سبکِ نوازندگی آن سه استادِ نوازنده، در مورفولوژیِ نواختِ آن قطعه میباشد.
۲.۱. فُرمها درآینهی ردیف موسیقی ملی
همانطور که در نوشتارِ پیشینِ راقم این سطور عنوان شد ۷، فُرم در موسیقی کلاسیک ایرانی را در سه رستهی «فُرم- قالب»ها، «فُرم- گونه»ها و «فُرم- آهنگ»ها میتوان تقسیم نمود. جالب اینکه خودِ ردیف موسیقی دستگاهی ایران نیز حایزِ فُرمِ مخصوص بهخود بوده و از هر دو حیثِ ردیفِ سازی و ردیفِ آوازی، دارای فُرمِ مختص بهخود میباشد و قاعدهی «ظرف و مظروف» را بهخود میگیرد که در ادامه بهآن اشاره خواهد شد.
“فُرم- قالب”های معمول در موسیقی ایرانی (“پیشدرآمد”، “چهارمضراب”، “ساز و آواز”، “تصنیف” و “رِنگ”) همگی در ردیف موسیقی ملی نمود دارند. بهعنوان نمونه؛ “نَستاری” و “فَرَح” هرچند تحتِ عنوانِ فُرم- قالبِ رِنگ ثبت گشتهاند ولی بهدلیل سنگینیِ ریتم و مترِ آن، بهعنوانِ پیشدرآمد هم درنظر گرفته میشوند. کمااینکه هنرمند فقید «محمدرضا لطفی» در جشن هنر شیراز بهسال ۱۳۵۶، نستاری را آغازگرِ برنامهاش در دستگاه نوا قرار داد. “گِرایلی شَستی”، حایز تشخّصِ فُرم- قالبِ چهارمضراب بوده و چهارمضرابِ باوی نیز از این قرار است. فُرم- قالبِ ساز و آواز که جای بحث بیشتر را باقی نمیگذارد ولی درخصوص فُرم- قالبِ رِنگها، بایستی اذعان داشت که در اکثرِ روایاتِ ردیفِ سازی معمول بوده که در این خصوص، رِنگِ “شهرآشوب” مفصلتر است.
۳.۱. ظرف و مظروف
جالب است درخصوص فُرم- گونهها (“مَدرسی”، “مَجلسی” و “مَحفلی”)، ردیف موسیقی ملی نقشِ ظرف و فُرم- گونههای یادشده، نقشِ مظروف را بهخود میگیرند. حال با این تفاوت که در فُرم- گونهی مدرسی کیفیت اجرا بیشتر بهردیف و نوبتوترتیبخوانی میل داشته و در فُرم- گونهی محفلی، اجرا، حال و هوای دستگاهی مییابد!
نتیجتاً بایستی اذعان داشت، فُرمِ ردیف موسیقی دستگاهی چون ظرفی است که تمام فُرم- قالبها، فُرم- گونهها و حتی فُرم- آهنگها نقشِ مظروف را در آن بهخود میگیرند و همانطور که ابتدائاً هم اشاره شد، «ردیف موسیقی ملی، چشمهی لایَزال و لایَتناهیِ ایده و مِلودی و سیستمی متشکل از سامانهی مُدها و دربرگیرندهی مِلودی- مُدِلهای فراوان میباشد». ۸
۴.۱. فُرم- آهنگها، زمینهسازِ تفارق
اما آنچه که در ساخت، پرداخت و یا بهویژه بازاجراییِ یک اثر معین (چه در خوانندگی و چه در نوازندگی) در فُرم- قالبها و نیز فُرم- گونهها و همچنین در خودِ ردیف موسیقی ایرانی، موجبِ تباین میشود، فُرم- آهنگها و نحوهی چینش و چیدمانِ عبارات و جملاتِ موسیقایی است. این مهم، موضوع را از شکل (یا فُرمِ) صِرف خارج ساخته و اندامواره (یا ریختِ) پردازشِ سازی و آوازی را مورد تدقیق و تعمیق قرار میدهد که مقولهی یادشده، زمینهسازِ تفارق میانِ سبک و اسلوبِ هنرمندان موسیقی است. بهعنوان نمونه؛ نمونههایی از تحریرِ درآمدِ دستگاه ماهور با صدای تَنی چند از بزرگان آواز ایران در دست است. آنچیز که مسموع و محسوس است این است که فُرمِ درآمدِ یادشده یکسان بوده ولی انداموارگی و ریختِ پرداختِ آن، راه و روش و یا سبک و سیاقِ آوازخوانانِ منتخب را متفاوت و متمایز میسازد.
۲. فُرمهای اِنعطافپذیر
همانطور که شرحش رفت، درنگ و تأمل بر انداموارگیِ موسیقایی بهنوعی موجباتِ پویاییِ شکل و فُرمِ موسیقی را از حالت ایستایی پدید میآورد. همین اَمر، اِنعطافپذیری فُرمها را موجب میسازد. بهعنوان نمونه؛ گوشهی گرایلی آوازی (مثلاً گوشهی گرایلی از ردیفِ آوازی بهروایتِ “محمود کریمی”)، خود علیحده، میتواند فُرم- قالبِ پیشدرآمدِ دستگاه شور نیز منظور گردد و با قدری فِلِکسیبیلِتی (اِنعطاف) در پیکرهبندیِ متریک- ریتمیکِ آن ،فُرم- قالبِ آوازی بهخود گرفته که اگر با ساز همراه شود فُرم- قالبِ ساز و آواز خواهد بود. نوعِ سازیِ گرایلی (موسوم به”گرایلی شَستی”) با تمپوی تند و سریع نیز بهنوعی فُرم- قالبِ چهارمضراب است.
پس باید پذیرفت فُرمها در موسیقی ایرانی تابعی از مورفها(ریختها) بوده و در بررسیِ فُرمولوژیِ موسیقی ایرانی، مطالعاتِ مورفولوژی مقدم خواهد بود. فُرمها در موسیقی کلاسیک ایرانی، فُرمهایی اِنعطافپذیرند. ۹
پینوشت:
۱. وامگیری مفهومی نگارنده در این خصوص از افاضات “علیرضا امینی” در گپ و گفتی علمی بوده است.
۲. ممتازواحد، محمدرضا. ۱۴۰۰. فُرم در موسیقی ایرانی. پایگاه خبری- تحلیلی موسیقی فارس. ۱۹ شهریور.
و همچنین:
ممتازواحد، محمدرضا. ۱۴۰۰. سبکشناسی در موسیقی ایرانی. پایگاه خبری- تحلیلی موسیقی فارس. ۲۵ شهریور.
۳. وامگیری مفهومی نگارنده در این خصوص از افاضات “علیرضا امینی” در برنامههای رادیویی ایشان بوده است.
۴. رجوع به نوشتارِ مندرج در پینوشتِ شمارهی ۱.
۵. وامگیری مفهومی نگارنده در این خصوص از افاضات “هومان اسعدی” در کلاسهای درسی ایشان بوده است.
۶. وامگیری مفهومی نگارنده در این خصوص از افاضات “علیرضا امینی” در گپ و گفتی علمی بوده است.
۷. رجوع به نوشتارِ مندرج در پینوشتِ شمارهی ۱.
۸. رجوع بهاولین بند از پاراگرافِ اول ” ۱.۱. مورفولوژیِ روایات و اجراهای ردیف” در نوشتارِ حاضر، که تعبیرِ نگارنده است.
۹. بهامید خدا و بهشرط حیات، در آینده و در کتابی مجزا، کلیاتِ این نوشتار همراه با ضمایمِ صوتیِ آن، منتشر خواهد شد و این موجز، مقدمه و دیباچهای از آن کتاب بود که تقدیمِ حضورِ علاقمندان و مخاطبان گردید.