موسیقی فارس- لی لا رضایی:گروه موسیقی همنوازان چکاو از گروه های نوپایی است که با وجود حضور دیرهنگام خود در عرصه موسیقی سنتی توانسته است به عنوان گروهی حرفه ای مطرح شود
این گروه متشکل از موزیسین های جوانی است که انگیزه بالایی در بودن و ماندن دارند. حسین رضا اسدی خواننده اصلی این گروه جوان است که در همراهی با آن تاکنون به برگزاری چندین کنسرت اقدام کرده است.
*گروه همنوازان چکاو چگونه شکل گرفت؟ جزاین گروه با گروههای دیگر نیز همکاری دارید؟
گروه همنوازان چکاو پیش از این نیز چندین کنسرت برگزار نموده و در یکی دو سال گذشته در جشنواره موسیقی فجر نیز شرکت کرده بود اما ارکستراسیون فعلی و نیز ژانر موسیقی فولکلور -علاوه بر موسیقی اصیل ایرانی- برای اولین بار در کنسرت ۷ بهمن ماه به معرض اجرا در خواهد آمد. من هم قبل از این با گروه های ماه، خورشید، سرو آزاد و همایون همکاری داشته ام.
*کنسرت پیش رو چه ویژگی هایی دارد و قرار است شاهد چه بدعتهایی در اجرای آن باشیم؟
در این کنسرت برای بهره گیری از صدای مطلوبتر، علاوه بر سازهای ملی و محلی از سازهای مختلف جهانی هم استفاده شده است و در فرم شعر و آهنگسازی نیز تغییراتی وجود دارد بدین صورت که در بخش فولکلور از ترانه های نیمایی برای قطعات استفاده شده است و افزون بر آن موتیفهای ساده با تم موسیقی فولک در فواصل موسیقی ایرانی به حرکت درآمده و در نتیجه با تلفیق شعر و موسیقی در گستره ردیف دستگاهی ایران و بر پایه ی ریتمهای محلی، قطعاتی پویا، نشاط آور و با احساس خلق شده و در نهایت حضور جناب مجید فلاحپور عزیز به عنوان مدیر گروه و تهیه کننده بسیار توانای برنامه نیز موجب شده است این اطمینان در ما حاصل شود که این کنسرت در عمل به بهترین وجه ممکن به اجرا در خواهد آمد.
چرا اتفاقاتی نظیر جهانی شدن در ایران برای موزیسین ها و خوانندگان کمتر می افتد؟
جهانی شدن از چندین منظر قابل بحث و بررسی است اگر منظور شما جهانشمول شدن موسیقی ایرانی است ، بدین معنی که ما موسیقی سنتی و اصیل مان( ردیف دستگاهی ومقامی) را با حفظ استقلال به دنیا معرفی کنیم؛ کاری که شجاعت حسین خان از هند انجام می دهد و باعث معرفی موسیقی هند به دنیا شده است همانطور که به عنوان مثال امروزه موسیقی کلاسیک غرب نیز یک موسیقی جهانی شده است و به عنوان یک موسیقی قاعده مند و ژانر مورد قبول در دنیا جایگاهی به خود اختصاص داده است ، نتیجه این طرز تلقی ما از جهانی شدن این است که هیچ تلاشی برای یکسان شدن موسیقی ما و سایر ملل و در نهایت یکی شدن همه فرهنگ ها انجام نمی شود بلکه بین ما و سایر ملتها داد و ستد فرهنگی صورت می پذیرد و از رهگذر عرضه تولیدات فرهنگی و در بحث ما موسیقی ، بخشی از سبد فرهنگی جهانیان را موسیقی ایرانی به خود اختصاص می دهد.
در این مسیر به دلیل محدودیت هایی که در کوک سازهای ایرانی وجود دارد و نیز خاصیت ماهوی موسیقی ما که علاوه بر پرده و نیم پرده ، متشکل از ربع پرده هایی است که به گوش مخاطبان غربی نامانوس و گاها ناکوک جلوه می کند، متاسفانه موسیقی ما از این حیث تا جهانی شدن راه سختی در پیش دارد اما حضور مداوم و مستمر گروه های درجه یک در جشنواره های بین المللی می تواند نظر مخاطبان شرقی، و به مرور، گوش مخاطبان شرقی را برای پذیرش موسیقی اصیل ایرانی به خود جلب کند و راه را برای جهانی شدن بیش از پیش هموار کند.
در این کنسرت البته قطعات، به دو گام غربیِ ماژور و مینور قرابت بسیاری دارند و علاوه بر این در تنظیم آنها تلاش بر این بوده است که برای مخاطبان غیر ایرانی نیز خوشایند و مطلوب باشد.
فکر می کنید امکاناتی که در ایران در زمینه موسیقی هست، امکانات اندکی است؟
خیر اگر گوش مخاطبان غیر ایرانی با ربع پرده ها مانوس شود، بی شک یکی از غنی ترین گنجینه های موسیقی در کشور ما وجود دارد چرا که موسیقی ملی ما علاوه بر گنجینه موسیقی مقامی نواحی، دارای یک ردیف دستگاهی غنی متشکل از دوازده مقام ( ۷ دستگاه و ۵ آواز ) است که دستمایه بسیار ارزشمندی برای ملودی پردازی و آفرینش در اختیار هنرمندان قرار می دهد.
تفاوت موسیقی در ایران و خارج از آن را چگونه ارزیابی می کنید؟
بخش اعظمی مربوط به رنگبندی سازهاست. آهنگساز ایرانی که می خواهد موسیقی ایرانی بسازد از اِلمانهای بومی بهره می برد مثل ارکستراسیون ایرانی، اما سازهای ما متاسفانه با مشکل کوک مواجه هستند و از این رو ما بعضا برای رسیدن به یک کوک واحد که در محدوده صدادهی مطلوب تمام ارکسترهای ایرانی باشد، به ندرت به اجماع می رسیم علاوه بر این وجود ربع پرده ها باعث شده است که علی رغم احساس بسیار ، متاسفانه سوز و گدازی عمیق در موسیقی ما لانه کند. به علاوه ما در بخش آوازی از صدای بانوان نیز محروم هستیم و بنابراین اغلب آثار با کلام، در محدوده تنور، باریتون و باس نوشته و تنظیم می شوند و آهنگسازان ما صداهای سُوپرانو، متسو سُپرانو وکنتر آلتو را در اختیار ندارند
فکر می کنید با این همه مشکلات موسیقی ایران جایی برای پیشرفت و دیده شدن داشته باشد؟
دیده شدن مسلتزم تولید و ارایه مستمر است، همان گونه که عرض کردم موسیقی سنتی ما بسیار گرانبها ، عظیم ، ارزشمند و پیشینه دار است اما احاطه بر سنت و حداقل آشنایی با آن اگر چه در آفرینش های هنری شرط لازم است اما کافی نیست باید طرحی نوبرانداخت.
نوگرایی عمیق و نه سطحی، مستلزم شناخت سنت هاست آنچه که سیر تحولات تاریخی هنر گواهی میدهد مبین این نتیجه است که هنرمند با آگاهی و وقوف بر سنتها یا تزهای موجود و حتی به محض تولید آنها ، خود در مواجهه شان قرار گرفته و در مقابل آن به عنوان یک آنتی تز، به تولید سنتز می پردازد و این سنتز به محض آفرینش مجددا به تز تبدیل می شود و بدین ترتیب انبوهی از تز یا به نوعی سنت در فرهنگ به وجود می آید. اگر موسیقی بومی با تکیه بر این تزها و ساختارهای و معیارهای خودی، و با شناخت مقتضیات و معانی روز، پوست اندازی کند و این تولیدات موسیقایی در جشنواره ها به معرض نمایش درآید با ریشه ای که به درازای صده های تمدن، در خاک پهناور ایران زمین دارد بی شبهه میتواند در سبد تغذیه ی موسیقایی جهانیان جایگاهی داشته باشد در این اثنا بر اساس یک اصل منطقی، فرهنگ غنی تر یا قوی تر بر سایر فرهنگها غالب میشود و حتی می تواند هارمونی نیز ایجاد کند.
شما در زمینه موسیقی تحصیلات آکادمیک دارید و برهمین اساس موسیقی را دنبال می کنید؟
خیر من تحصیلات اکادمیکم را در رشته حقوق به انجام رسانده ام و آواز را به صورت مکتب خانه ای فرا گرفته ام.
از خودتان و فعالیت هایی که کرده اید، بگویید. و اینکه موسیقی خوب مختص چه کسانی است و متولیان آن چه شرایطی دارند؟
بعد از اولین آلبوم موسیقی ام- لحظه ناب – که با همکاری گروه خورشید و با آهنگسازی مجید درخشانی روانه بازار شد آلبوم فانوس شب آغوش را با گروه همایون و آهنگسازی حسین پرنیا منتشر نمودم.پس از یک وقفه ی چند ساله، به زودی آلبوم اخیرم ”هرنگ” که توسط مهدی مرتضایی تنظیمشده است با اشعاری از مرتضا خدایگان که خوانندگی و آهنگسازی آن را خود بر عهده داشته ام منتشر می شود.
شما به موسیقی سنتی مسلط هستید اما در گروه همنوایان چکاو جز موسیقی سنتی گویا قراراست به انواع دیگر موسیقی نیز پرداخته شود.آیا چنین رویکردی به ضررتان نخواهد بود؟
من موسیقی فولکلور را یک ظرفیت می دانم و به نظرم یک زبان خاص و ابزار مناسب برایم محسوب می شود که به وسیله آن احساس خود را به بهترین حالت ممکن بروز دهم. بنابراین با توجه به ارتباطی که به قدمت عمر با زبان و فرهنگ مادری دارم ، به مدد اشعار لکی مرتضا خدایگان از طریق ملودی پردازی و خوانندگی در موسیقی فولکلور، ذوق خودم را بر بوم هستی افشانده ام باشد که از این رهگذر احساس مخاطبان را نیز با خودم همراه سازم.
به نظر می رسد موسیقی سنتی درایران جایگاه سابق را ندارد. فکر می کنید چراچنین اتفاقی افتاده است؟ شائبه و کلا چرایی و فلسفه غمناک بودن موسیقی دستگاهی را نیز توضیح دهید.
بشری که دارای اراده معطوف به تحول است، با سنت میانه ی مداومی ندارد . سنت یک پشتوانه است و به گذشته مربوط است و نباید آینده را از آن خود کند بنابراین بهتر است به جای ترکیب «موسیقی سنتی»، «موسیقی اصیل» را به کار ببریم زیرا موسیقی سنتی موسیقی کتابخانه ای ، موزه ای و تاریخی ماست و بالعکس موسیقی اصیل ، موسیقی امروز است اما با تکیه بر همان سنتهای موزه ایِ گذشته است.
یک اشاره تاریخی به این قضیه هم خالی از لطف نیست ، بعد از عصر ساسانی که در آن ایام، موسیقی ایرانی در اوج شکوفایی خود بوده است ، فراز و فرودهای بسیاری بر هنر ایران از جمله موسیقی که راوی صادق شکستها و پیروزی ها ، شادی ها و غم های مردم بوده و هست، مستولی شد. غیر از موسیقی مذهبی که مربوط به آیین ها و مراسم های دینی مردم زرتشتی بوده است و نیز موسیقی نظامی که برای تقویت و ترغیب روحیه نظامیان مورد استفاده قرار می گرفته، موسیقی ایرانی اغلب درباری بوده است.
از دوره صفویه به بعد فقه شیعه تحت عنوان غنا موسیقی را جزو اعمال حرام محسوب نموده و حتی این حرمت تا اوایل انقلاب برای نَفس موسیقی بما هو غنا، برقرار بوده است و غنا صرفنظر از نوع کاربرد آن موضوع حرام و بنابراین در فضای اجتماعی آن روزگاران بخشی از نغمات بزمی ، رزمی و… ما در دامن تعزیه ادامه حیات داده است و قطعات، ملودیهای شاد، رِنگها و ضربی هایی که قابلیت همزیستی و ادغام با تعزیه را نداشته اند به مرور به دست فراموشی سپرده شده اند. زیرا غیر منطقی نیست اگر گفته می شود بسیاری از موسیقدانان بزرگ ما به خاطر شریعتمداری و نیز وجهه اجتماعی شان سازهایشان را بوسیده یا شکسته و هنر موسیقی را به کناری نهاده یا در گوشه ای به دور از مردم در خلوت خود همدمش گردیده و در نهایت با خود به گور برده باشند تا بدین وسیله بخشی از موسیقی ملی ما به دست فراموشی سپرده شده باشد. این اشاره تاریخی شاید بتواند بخشی از پاسخ به این پرسش باشد که چرا موسیقی ملی ما غمناک است؟
هرچند به نظرم غم ظاهری نغمات موسیقی ایرانی به نحو غیر قابل تصوری درواقع شادی افزاست و بنابر این گوش سپردن به گوشه غم انگیز ِآواز دشتی هم گاه موجب نشاط روحی و حظ ما ایرانیان می شود.
از سویی دیگر اما به عنوان مثال در کوهپایه های زاگرس موسیقی به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از زندگی مردم، آنان را از بدو تولد و حتی پیش از آن، در سور و سوگ و کار و… مشایعت می کرده است و امروزه این ژانر از موسیقی، واجد مفهوم نشاط، حرکت ، حیات ، عشق و زندگی است و می تواند منبع بسیار ارزشمندی برای الهام موسیقیدانان ایران باشد.
برگزاری جشنواره های مختلف چقدر در عرصه موسیقی کشور لازم به نظر می رسد؟
جشنواره ها مجالی برای ارایه هستند. اگر در هنرهای تجسمی به عنوان مثال آثار فاخری از غرب به دنیا معرفی شده است اگر لئوناردو داوینچی، میکلانژ، دوناتلو وغیره آثاری گرانبها و نامی مانا از خود در تاریخ هنر به یادگار گذاشته اند بخشی از آن به این دلیل است که به آنها حتی قبل از تولید اثر سفارش می شده است. حتی از دریچه هنر برای هنر که از دیدگاه قائلان به آن، هرگونه سودمندی، به دور از شان هنر تلقی م یشود باز مساله ی عرضه غیر قابل انکار است حتی هنر محض هم برای مانا شدن باید دیده و شنیده شود چه این که اثر هنری تا وقتی عیان نشود به سانِ اثر هنری است که هنوز خلق نشده است و هیچ دستاوردی برای بشریت نخواهد داشت . هنرمند بایستی بتواند هنرش را عرضه کند جشنواره ها این فرصت را به دست آن ها می دهند.
به عنوان یک خواننده در ایران با چه مشکلاتی مواجه هستید؟
در کشور ما متاسفانه سازو کارهای مشخصی در مسیر زندگی هنری اهالی موسیقی پیش بینی نشده است و بنابراین تصویری دورنما از بستری که اصولا در آن بتوان با آرامش فعالیت کرد، قابل ترسیم نیست.
لغو مجوز کنسرت ها هر بار تن اهالی موسیقی را به لرزه در می آورد و ارمغانش زوال انگیزه است که در ما جوانان آغاز می شود.
چه توصیه و یا پیشنهادی برای برطرف کردن این مشکلات دارید؟
دولت باید استعداد یابی کند، گروهها، افراد و آثار ارزنده را شناسایی و آنها به فستیوالهای داخلی و خارجی معرفی کند. نمایندگان مردم در قوه قانونگذاری باید پروسه آفرینش یک اثر هنری از زمان خلق تا عرضه و مالکیتهای معنوی و حمایتهای مورد نیاز بعدی را قانونگذاری و تجاوز به آن را به قید مجازات منع کند و…و…و…
برای جهانی شدن موسیقی ایرانی چه باید کرد؟
برای جهانی شدن اول باید از وطن آغاز کرد. ابتدا باید بومی و ایرانی باشیم این اولین قدم است وقتی موسیقی کشورمان را بشناسیم آنگاه می شود بعد به جهانی شدن اندیشید.
از برنامه های پیش روی خود بگویید.
با یاری خداوند ما در روز ۷ بهمن ماه با همراهی گروه همنوازان چکاو در تالار اندیشه تهران موسیقی ایرانی و فولکلور (لکی، لری و بختیاری)را اجرا و پس از آن هم دو آلبوم موسیقی اصیل و یک آلبوم موسیقی فولکلور را برای انتشار آماده می کنیم..
در آخر…
آرزوی پیروزی و شادکامی برای مردم عزیزِ ایرانِ عزیز