موسیقی فارس _سهند اینانلو: “میرامیر میری” یکی از موفق ترین ارکسترهای خصوصی ایران را رهبری می کند، وی که دانش آموخته دانشکده عالی صدا و سیما است فهرستی بلند بالا از انواع فعالیت های موسیقیایی در کارنامه اش دارد؛ از رهبری ارکستر گرفته تا نوازندگی!
میری معتقد است حاصل تمام تلاش هایش طی سال ها حضور مستمر در عرصه موسیقی ایران، فرزندی است به نام ارکستر “میرآترا”! مجموعه ای که از روز نخست، رهبری و مدیریت اش بر عهده وی بوده و هم اکنون نیز قوی تر و مصمم تر از هر زمان دیگر به کارش ادامه می دهد.
او دل پُری از سیستم آموزشی موسیقی در ایران دارد و معتقد است سطح کیفی آثار تولید شده بسیار نازل بوده و نیاز به یک تغییر رویکرد اساسی در سطح کلان تصمیم سازی در حوزه موسیقی به شدت حس می شود.
بخش اخبار سایت موسیقی فارس به بهانه اجرای موفق “کنسرت-نمایش خسرو و شیرین” سراغ میرامیر میری رفته تا از جزئیات مراحل ساخت و اجرای این اثر فاخر مطلع شود. در همین راستا گفتگویی صمیمی با این موسیقی دان موفق اهل همدان صورت گرفته است که در ادامه متن این مصاحبه را می خوانید؛
آقای میری از ارکستر میرآترا بگویید؟ اصلا چطور تشکیل شد و چطور توانست در چنین فضایی بیش از ۱۲ سال دوام بیاورد؟
میرآترا در سال ۱۳۸۶ تاسیس شد و بدنه اولیه اش تنها ۷-۸ نوازنده جوان بود که با هم شروع به کار کردیم و هر هفته تمرین داشتیم، اکثر اعضا هم از بچه های شهرستان بودند. مثل خود من که از همدان به تهران آمده بودم. رفته رفته اعضای دیگری نیز به گروه اضافه شدند و کم کم شاکله اصلی میرآترا بوجود آمد.
چطور شد که این افراد دور همدیگر جمع شدند؟ اصلا با چه هدفی تصمیم به چنین کار بزرگی گرفتید؟
در پی چند کار تئاتری بود که جرقه تشکیل یک گروه در ذهن مان زده شد، بارها صحبت های زیادی با سایر دوستان صورت گرفته بود که همگی معتقد بودیم جای خالی یک ارکستر حرفه ای با سازهای ایرانی کاملا حس می شود. تا اینکه بعد از چند همکاری، حلقه اولیه تیم مان تشکیل شد. البته مدیریت کارهای مربوط به این گروه تماماً با خانم ویدا لقمانی بود که همچنان نیز سرپرست ارکستر میرآترا هستند.
رویکرد اهالی موسیقی نسبت به این اقدام چه بود؟
حقیقتش این است که غالباً می گفتند چنین چیزی امکان ندارد و موسیقی ایرانی ظرفیت تشکیل یک ارکستر بزرگ و حرفه ای را ندارد. برای مثال می گفتند ۱۰ کمانچه و یا ۱۰ تار در کنار هم نمی توانند قرار بگیرند. ولی امروز بعد از گذشت ده سال میبینیم که نتیجه تشکیل چنین مجموعه ای بسیار مثبت بود و بازخورد مخاطبان کاملا گویای سطح موفقیت چنین ارکستری است.
البته ما یک وجه اشتراک مهم نیز داشتیم و آن انگیزه کمک به موسیقی سنتی و فولک ایران بود، چرا که دغدغه مان در آن روزها تقویت فنی سبک های اصیل ایرانی بود و فکر می کنم توانسته ایم به اندازه خودمان نقش مثبتی ایفا کنیم. همان طور که اشاره شد روزهای اول تنها ۸ نفر در این مجموعه حاضر بودند ولی در طی تمرین های هفتگی، نوازنده های بسیار خوبی به گروه اضافه شدند که هر کدام جداگانه و موردی بررسی می شدند و پس از مشورت با اعضای دیگر میرآترا اعضای جدید را به مجموعه اضافه می کردیم. اتفاقا همین ویژگی یکی از نقاط قوت میرآترا بوده است چرا که در پی چنین رویه ای، به شکل خودکار گروه شبیه یک خانواده می شد و اعضای جدید با مشورت قدیمیترها انتخاب می شدند. با ۸ نفر آغاز کردیم و به تدریج به ترکیب ۷۰ نفره ای رسیدیم که به لطف خدا از همان کنسرت اول با استقبال مخاطب مواجه شدیم. چرا که عملا نخستین ارکستر ایرانی در کشور بودیم و برای مخاطب جالب بود که چنین پدیده ای را لمس کند. برای اولین بار هم در تالار اندیشه حوزه هنری به روی صحنه رفتیم و اجرای موفقی ارائه کردیم. خوشبختانه از آن روز تا کنون میرآترا همیشه با قوت به کارش ادامه داده و مبنای کارش را بر اساس تجربه گرایی بنیان نهاده.
تا جایی که می دانیم از بین آن ۷۰ نفر هنوز هم نوازندگانی در ارکستر میرآترا حضور دارند؟
بله کاملا درست است ما در طی این ۱۱-۱۲ سال حدودا ۲۰۰ نوازنده داشته ایم، دلیلش نیز این بوده که اکثر دوستان جوان بودند و با گذشت زمان وقایع متعددی مسیر زندگی شان را تغییر داده. برخی ازدواج کردند، برخی اصلا پس از فارغ التحصیلی کلا از مسیر موسیقی دور شدند و حتی بعضی از دوستان به خدمت سربازی رفتند. البته برخی نوازندگان بعد از اتمام دوران خدمت سربازی مجددا به مجموعه پیوستند، برای مثال در خسرو و شیرین نوازنده ای داشتیم که خدمت سربازی اش به تازگی تمام شده بود و پس از یک وقفه دوباره در میرآترا مشغول به کار شده است.
ولی هسته اصلی میرآترا به لطف مدیریت خوب خانم لقمانی و وجود جوی صمیمی بین اعضا همچنان پابرجاست و در کنار یکدیگر کار می کنیم.
از محمدکرد بگویید، ظاهرا از همان روزهای نخست کنار مجموعه میرآترا بوده است؟
بله محمد کرد نیز از روز اول خواننده ثابت ارکستر میرآترا بوده و همچنان هم با قدرت به فعالیتش ادامه می دهد. همانطور که بارها گفته ام من و محمد با هم شروع کردیم و در کنار همدیگر رشد کردیم و به تدریج پیشرفت کردیم. تجربیات زیادی را در کنار هم کسب کردیم و سعی داشتیم در میرآترا این تجربیات را به کار بگیریم. حتی محمد پس از مدتی و در زمان استاد فخرالدینی، خواننده ارکستر ملی شد که این اتفاق باعث افتخار مجموعه ما بود.
ظاهرا این روزها در میرآترا خواننده دیگری نیز مشغول به فعالیت است؟
علی شیرازی عزیز را می گویید، علی مدت زیادی بود که به عنوان نوازنده عود در میرآترا فعالیت داشت البته دوتار هم می نواخت. اما در اکثر آثار گروه همیشه صدای دوم ارکستر بوده است حتی در کنسرتی که با استاد داوود آزاد اجرا کردیم هم علی شیرازی صدای دوم آن اجرا بود که بسیار عالی از پس آن کار برآمد و با وجود اینکه بسیار جوان است استحقاق این را داشت که پیش از این ها به عنوان خواننده به روی صحنه بیاید. خوشبختانه در خسرو و شیرین هم خوش درخشید و عملکرد رضایت بخشی از خودش به نمایش گذاشت. در همان کار نیز حین اجرای یکی از قطعات، همزمان با اجرای آواز، دوتار هم می نواخت که به خوبی از پس آن برآمد و نمایش مناسبی را ارائه کرد.
سایر اعضای میرآترا چطور؟ فکر می کنم مجموعه آرامی داشته باشید. آن طور که شنیده می شود روابط درون گروهی بسیار خوبی بین اعضاء حاکم است.
همان طور که گفتم ما دقیقا یک خانواده هستیم. از کنسرت مایستر تار گرفته تا تک تک نوازندگان گروه، همگی عضوی از یک خانواده ۷۰ نفره هستیم.
برای مثال پارسال در اجرای کنسرت با استاد آزاد، سرکار خانم آزاده امیری که گروه راستان را دارند -بسیار هم خوب کار می کنند- مایستر تار میرآترا بودند. در حالی که همیشه دکتر مسعود زاهدی پور در این جایگاه قرار داشت ولی زمانی که بحث آمدن خانم امیری به میرآترا شد، مسعود زاهدی پور عزیز شخصا پیشنهاد داد که به دلیل کسوت و تجربه بالای خانم امیری بهتر است ایشان مایستر بنشینند. این روحیه اعضای میرآترا، برای من به عنوان رهبر ارکستر بسیار ارزشمند است و اصلا قابل ارزش گذاری نیست.
فکر می کنم آقای زاهدی پور همچنان مایستر می نشینند؟
بله در خسرو و شیرین هم ایشان به بهترین نحو عمل کردند و همیشه کمک حال من و سایر دوستان بوده اند.
در بخش سازهای کششی هم نوازندگان خوشنامی دارید. مشکلی در چینش آنها پیش نمی آید؟
شاید باورش برای مخاطب سخت باشد ولی ابدا مشکلی نداریم. بعد از اولین اجرای ما در حوزه هنری بود که من سه نوازنده حرفه ای کششی داشتم، با هر نفرشان هم به خوبی کار می کردم و هر سه نفر هم قابلیت مایستر نشینی را داشتند. محسن عبادتی، علیرضا مغراضی و محمد اسداللهی در هر تمرین به نوبت مایستر ما بودند تا اینکه جلسه ای تشکیل دادیم و به هر سه نفرشان گفتم من هیچ تفاوتی بین شما نمی بینم، هر سه عالی هستید و من به راحتی و بدون هیچ مشکلی می توانم با هرکدام تان کار کنم ولی بهتر است جایگاه مایستر ثابت بماند. بعد از تمرین با هم مشورت کنید و نتیجه را به من اطلاع دهید، تصمیم ترتیب نشستن ها بر عهده خودتان است. بعد از آن تمرین تا به امروز محسن عبادتی عزیز مایستر کششی نشسته است و همین امر باعث شد تا بخش کششی ها که نقطه ضعف میرآترا بود به نقطه قوت مان تبدیل شود. بعد از این سال ها اکنون به حدی از هماهنگی رسیده ایم که من فقط نت را می نویسم و تحویل محسن می دهم و در بالاترین سطح کیفیِ ممکن صدا می گیرم.
ظاهرا حمیدرضا یوسفی که اکنون سولیست گروه آقای همای است نیز عضو میرآترا بوده، درست است؟
بله حمید در نوجوانی به ما اضافه شد و بسیار سریع رشد کرد. من به کار کردن با حمیدرضا یوسفی عزیز افتخار می کنم و بسیار خوشحالم که در این سطح همچنان پیشرفت می کند و موفق است.
افراد زیادی هستند که با میرآترا کار کرده اند و حالا بسیار موفق اند، برای مثال سیاوش ولی پور که امروز آهنگساز مطرحی است در کنسرت ما با استاد آزاد حضور داشت. هرچند آلتو خیلی کمتر استفاده می کنم اما کار سیاوش عالی بود.
چهره های مطرح زیادی کارشان را با شما آغاز کرده اند که همچنان جوان هستند و جامعه موسیقی ایران به این استعدادها امید بسته. خودتان چه حسی در این رابطه دارید؟
همین موارد است که ما را با وجود تمام مشکلات به ادامه کارمان امیدوار می کند و انگیزه بخش است. علی شیرازی ها هستند که می توانند آینده موزیک ایران را بسازند. فقط امیدوارم مشکلات کمتری نسبت به آنچه نسل ما تجربه کرده است گریبان گیرشان شود.
فکر می کنم بسیار مهم است که در این بخش از گفتگو به مساله مارکت و کیفیت آثار موسیقیایی در ایران بپردازیم چرا که نظر شما به عنوان یکی از رهبران موفق ارکستر در ایران حائز اهمیت است.
خیلی واضح و به دور از تکلف می پرسم؛ آقای میری مشکل موسیقی ما کجاست؟ آیا اصلا قائل به این هستید که با مشکل مواجه ایم یا فکر می کنید کیفیت آثار مناسب است؟
ابدا مناسب نیست، کسی که موسیقی بداند و بگوید مناسب است خیانت بزرگی به هنر کرده. ببینید ما با رویکرد تقویت موسیقی ایرانی وارد این عرصه شدیم-موسیقی ایرانی که می گویم مرادم فولک، دستگاهی و مقامی است- در حالی که دستگاهی خوان ها و دستگاهی نوازان رفته اند به سمت پاپ! این اتفاق بسیار غم انگیزی است که صرفا به دلیل سلیقه ای که در بین مردم شکل گرفته شما به عنوان یک هنرمند تغییر هویت می دهید تا صرفا بتوانید فروش مناسبی در کارهای خودتان داشته باشید.
به نکته بسیار مهمی اشاره کردید؛ “سلیقه مردم”! فکر می کنید مردم مقصر هستند؟
هم بله و هم خیر! بله چون در نهایت این سالن های سنتی است که خالی می ماند و کنسرت های پاپی مملو از جمعیت می شود که اصلا شرم آور است اگر نام موسیقی بر آن ها بگذاریم، من نمی دانم چطور مجوز می گیرند. در حالی که برای کارهای میرآترا با هزار مشکل و دردسر موفق به اخذ مجوز می شویم اما گاهی در شبکه های اجتماعی آثاری را می شنوم که نه تنها مبتذل است بلکه اروتیک و مستهجن هستند. ولی مجوز را به راحتی دریافت می کنند و هیچ مشکلی برای این امر ندارند. البته در بین همکاران خودم نیز این مشکل وجود دارد، بارها گفته ام از زمانی که در میدان بهارستان چوب رهبری ارکستر فروختند، همه هجوم آوردند به سمت رهبری ارکستر! اصلا یکی از مشکلاتی که امروز با آن مواجهیم این است که نوازندگان دف شده اند رهبر ارکستر! البته من مشکلی با نوازندگان دف ندارم، اتفاقا معتقدم که رهبر باید توانایی نواختن هرگونه سازی را داشته باشد، مثلا در یک کار نمایشی که به تازگی پایان یافت و موسیقی کار با من بود، خودم گیتار الکتریک می نواختم در حالی که تا به حال این ساز را امتحان هم نکرده بودم و فقط با چند ساعت تمرین آماده اجرا شدم و یا در پروژه بزرگ و موفق اپرای حلاج دف هم نواختم، پرواز همای عزیز من را با دف آشتی داد ولی این بدین معنا نیست که من نوازنده دف هستم. اما افرادی را می بینم که صرفا نوازنده دف هستند و اکنون رهبری می کنند. خب قطعا چنین مساله ای نتیجه اش این است که کارهای با کیفیت پایین تولید می شود و مخاطب را از این ژانر موسیقی زده می کند. در این بین با یک مثلث مواجه هستیم که یک وجه آن مردم هستند، دیگری ما هستیم در قامت تولید کننده اثر و وجه سوم نیز مسئولین فرهنگی-سیاسی کشور! فکر می کنم مهمترین خبط و کم کاری مربوط به مسئولین است چرا که با سیاست گذاری های غلط باعث شده اند سطح کیفی آموزش و نظارت پایین بیاید تا در مراکز آموزشی موسیقی ایران دم دستی ترین مفاهیم را نیز به دم دستی ترین شکل ممکن آموزش دهند. برای مثال در چارت دانشگاهی واحدی گنجانده شده با عنوان “فلسفه هنر”، ولی به سادگی از آن می گذرند چون شوربختانه این گونه مسایل اهمیتی برای سیاست گذاران ما ندارد. و نتیجه اش می شود تولیدکننده ای که حتی اصول اولیه موسیقی را نیز نمی شناسد و چون به او (از جهت فنی) چیزی نداده ایم که حالا ارائه کند، مجبور می شویم فقط مجوزها را صادر کنیم.
اگر درست متوجه شده باشم شما نقش مسئولین را -از بین وجوه سه گانه ای که اشاره کردید- از سایر عوامل پررنگ تر می بینید.
همین طور است، هرچند منظورم از مسئولین اشخاص نیست، بلکه سیاست گذاری غلط است که در سیستم فرهنگی کشورمان نهادینه شده و باعث شده سطح کیفی آثار به شدت افت کند و نتیجتا گوش مخاطب نیز به این آثار عادت کرده.
اخیرا یکی از خوانندگان پاپ در مصاحبه ای خطاب به منتقدان این سبک گفته بود؛ از ما ایراد نگیرید، به جای این حرف ها اثری تولید کنید که مردم دوست داشته باشند.
تقریبا حق با اوست، درست می گوید! ولی او نمی داند که اصلا این پاپ زدگی معلول کدام علت است و نمی داند چرا گرایش مردم به پاپ بالاست. که البته در این بین نقش رسانه ها را نیز نباید نادیده گرفت، برای مثال سرخط خبرهای موزیک را نگاه کنید پر شده از دم دستی ترین اخبار مربوط به خوانندگان پاپ، مثلا فلان خواننده مار را دور گردنش پیچیده و عکس گرفته و این را تبدیل کرده اند به تیتر یک خبری. همکاران شما نیز در دامن زدن به این فضا سهیم اند و افکار مردم را کانالیزه می کنند.
پس از دید شما رسانه ها نیز مقصر هستند؟
بله قطعاً، البته رویکرد اشتباه رسانه نیز زاده همان سیاست گذاری های غلط است، برای مثال من موزیسین های فوق العاده ای را در شهر خودم (همدان) می شناسم که اصلا صدا و سیمای استانی آن ها را نمی شناسد، در حالی که برخی دوستانم که پاپ کار می کنند در همان شهر دائماً در حال رفت و آمد به رادیو و تلویزیون هستند. چرا که رسانه ملی هم ترویج چنین سلیقه ای را بیشتر می پسندد.
آقای میری اگر موافق باشید کمی از بحث ژانر پاپ و مارکت ایران فاصله بگیریم و سراغ مباحث فنی تر برویم، شاید این پرسش را باید زودتر مطرح می کردم؛ شما نام این نوع ارکستر(ارکستری با ترکیب سازهای ایرانی) را چه می گذارید؟
پیش از این که به سئوال تان برسیم و از بحث اعضا فاصله بگیریم می خواهم از سید امین موسوی که مدیر ارکستر میرآترا بوده است تشکر ویژه ای داشته باشم. او در هر شرایطی به من و خانم لقمانی کمک های بسیاری کرده تا در امر برنامه ریزی و برگزاری کنسرت ها به بهترین نحو ممکن ظاهر شویم. جا داشت که از ایشان حتما یاد شود چون بسیار فرد تیزهوشی است و در عین حال دوست فوق العاده ای برای ما بوده، از تمام زحماتش سپاسگزاری می کنم.
اما پاسخ سوال شما؛ “ارکستر ایرانی” است! نام دیگری هم ندارد، وقتی ارکستر شروع به نواختن می کند، صدای ایرانی می دهد، پس اسمش نیز ارکستر ایرانی خواهد بود.
تا جایی که مطلعیم تعداد چنین ارکسترهایی که فعالیت حرفه ای نیز داشته باشند بسیار کم است.
یک ارکستر دیگر هم مشغول فعالیت است به نام “شاهو” که حامد صقیری آن را رهبری می کند و بارها با یکدیگر همکاری داشته ایم. حامد تجربه بیشتری دارد و من تحصیلات آکادمیک با گرایش ارکستراسیون داشته ام و مدرک هارمونی را هم اخذ کرده ام. از این جهت در تمام این همکاری ها مکمل یکدیگر بوده ایم.
خسرو و شیرین که یکی از بهترین اجراهای میرآترا است در مرداد ماه سال جاری به روی صحنه رفت ولی با وجود استقبال بسیار خوبی که از این کنسرت نمایش صورت گرفت تنها ۲شب اجرا داشت. علت خاصی داشت؟
حقیقت امر این است که خسرو و شیرین تهیه کننده نداشت، من و خانم لقمانی حدودا چهار سال است که روی این پروژه کار می کنیم و با سختی های فراوانی توانستیم کار را روی صحنه ببریم. اتفاقا تهیه کننده هم سراغمان آمد اما انتظاراتی داشت که به هیچ وجه زیر بار آن ها نمی رویم. هر گونه دخالت در امور حرفه ای را برنمی تابم، خانم لقمانی هم دقیقا در این مورد با من هم عقیده هستند و از همین رو تصمیم گرفتیم که هزینه های کار را خودمان بر عهده بگیریم ولی استقلال گروه را حفظ نماییم. این کار تیم بسیار بزرگی دارد و علاوه بر اعضای ارکستر، با یک مجموعه بزرگ نمایشی همکاری می کنیم که کار بسیار سختی است، حتما خودتان از هزینه های کرایه سالن و غیره… مطلع هستید. فشار زیادی را متحمل شدیم اما خدا را شکر می کنم که مخاطبان استقبال بسیار خوبی کردند.
با وجود چنین استقبالی، قصدی برای اجرای مجدد ندارید؟
اتفاقا همین حالا که مشغول گفتگو هستیم دوستان مان در شیراز مشغول تمرین قطعات هستند تا پس از ایام سوگواری، در شیراز اجرا داشته باشیم. چند شهر دیگر نیز پیشنهاداتی ارائه کرده اند که باید بررسی شود و در صورت نهایی شدن در اولین فرصت اطلاع رسانی خواهیم کرد.
خارج از کشور چطور؟
بله پیشنهاد شده ولی باید بررسی شود، نمی توانیم با عجله کارها را پیش ببریم.
آیا در کادر نمایش تغییراتی خواهید داشت؟
ممکن است چند تغییر داشته باشیم، اما همه دوستان نمایش بسیار خوبی ارائه کردند ولی چون تیم بسیار بزرگی داشتیم ممکن است جمع کردن همه عزیزان برای اجرا در شهرستان ها یا خارج از کشور مقدور نباشد. در چنین شرایطی ناچاریم تغییراتی ایجاد کنیم که طبیعی است.
و به عنوان سوال پایانی؛ آیا بازهم کنسرت نمایش خسرو و شیرین را در تهران می بینیم؟
بله به یاری خدا مجددا در تهران هم به روی صحنه خواهیم رفت.
آقای میری از فرصتی که در اختیار “موسیقی فارس” قرار دادید بسیار ممنونم.
با تشکر از شما.
اختصاصی موسیقی فارس
انتهای پیام/