موسیقی فارس- محمد رضا ممتاز واحد: دلیل ملقب ساختن خاندان «فراهانی» به (خاندان هنر) که توسط روح الله خالقی در کتاب «سرگذشت موسیقی» صورت پذیرفت بدین دلیل است که فرهنگ و هنر ایران از زمان شاه سلطان حسین صفوی تا حمله افاغنه (فروپاشی سلسله صفویه) و تا شکل گیری سلسله افشاریه و دوران پس از آن، به زوال و انحطاط افتاد و به نوعی در استهاله ای تاریخی نیز محصور گشت. تاریخ، این دوره را که با ضعف دولت صفویه و با غلبه افغان ها بر ایران آغاز و سرانجام به تأسیس سلسله قاجاریه انجام گرفت، سده فتنه و آشوب و جنگ نامیده است و به همین جهت سده ۱۲ هجری را در تاریخ ادب و هنر ایران، تاریک ترین قرن ها برمی شمارند. البته به غیر از دوران حکمرانی کریم خان زند که اهالی علم و هنر را می ستود. بروز وقایع و اتفاقاتی نامشخص و نامعلوم در این برهه، تغییر نظام ساختار موسیقی ایران از «مقامی» به «دستگاهی» را منجر گردید. هر چند که به قول داریوش پیرنیاکان (ردیف دان و استاد نوازنده تار و سه تار)، ردپای شخصی به نام «ملا عبدالجواد خالق اصفهانی» که تار می نواخته در عصر صفویه مشهود است.
ولی به طور یقین، احیاء و تولد دوباره سازهای تار و سه تار و تدوین نظام ساختاری موسیقی کنونی (ردیف دستگاهی) توسط علی اکبر فراهانی (سرسلسله خاندان هنر) صورت پذیرفت. پس از درگذشت فراهانی، برادرزاده او «آقا غلامحسین» زوجه فراهانی را به همسری اختیار کرد. هر چند وی در ابتدا از آموختن به پسرعموهای خود «میرزاعبدالله» و «آقا حسینقلی» امساک داشت، لیکن پس از وساطت مادر بچه ها، تعلیمات و آموخته های خود از علی اکبر فراهانی را به آنان منتقل ساخت. میرزاعبدالله ساز سه تار و آقا حسینقلی ساز تار را تداوم بخشیدند و شاگردان بیشماری را در این خصوص تربیت و تعلیم دادند. از حیث نامگذاری و برشمردن خاندان هنر، معمولاً دو نام از قلم می افتد؛ «حاجی علی اکبر شهنازی» (فرزند آقا حسینقلی) و دیگری احمد عبادی (فرزند میرزا عبدالله) است. علی اکبر شهنازی، پرچمدار سلسله خاندان هنر و وارث بر حق این دودمان تا همین ۳ دهه گذشته بود و قلم عاجز از بیان خدمات و زحمات ایشان است. از ایشان ۲ ردیف دوره کلاسیک و دوره عالی مضبوط است که فاخرترین و معتبرترین ردیف روایت شده حال حاضر است، زیرا شهنازی بی واسطه مکاتب پدر و عموی خود را درک کرده بود.
از شاگردان شاخص شهنازی حبیب الله صالحی، رضا وهدانی، داریوش پیرنیاکان و بهرام نفر است. علی اکبر شهنازی صاحب برادر کوچکتری به نام عبدالحسین شهنازی بود که سبک نواختنش هر چند زیبا بود ولی شیوه اش با نوازندگی برادر بزرگتر، پدر و عمویش متفاوت و متمایز بود. وی گویا تحت تأثیر موسیقی قفقازی و نوع نوازندگی ساز تار توسط هنرمندان کشور آذربایجان (شوروی)، سبکی مختص به خویش را حائز گشت که از جمله شاگردان شاخص این هنرمند ناکام و جوانمرگ، فرهنگ شریف است. احمد عبادی نیز هر چند از فیض آموزش و تعلیم توسط پدر خود (میرزا عبدالله) محروم ماند، لیکن توسط خواهران هنرمندش (به خصوص مولود) مورد تربیت و تعلیم هنری قرار گرفت و در سه تارنوازی دارای سبک و شیوه ای شد که مانند سبک پسرعمویش عبدالحسین شهنازی متمایز و متفاوت بود.
در این خصوص نکته ای شایان ذکر است که در خصوص هر یک از بزرگان نام برده شده به ویژه میرزا عبدالله، آقا حسینقلی و علی اکبر شهنازی؛ هیچ یک، صاحب ردیف نبوده اند بلکه راوی ردیف بوده اند. حتی در خصوص میرزاعبدالله و آقا حسینقلی که جهت مدوّن ساختن نظام ساختاری موسیقی کنونی ایران و انتظام و انسجام هر چه بیشتر ردیف موسیقی کلاسیک ایران کوشیدند نیز، بایستی مؤکداً اذعان داشت که هر دو بزرگوار، راوی ردیف بوده اند. به هر حال، تدوین ساختار رپرتوآر موسیقی کلاسیک ایرانی به شکل ردیف دستگاهی و پی ریزی و تحکیم ستون های این عمارت نوپا، به خصوص احیای ساز تار و همچنین سه تار توسط خاندان هنر (علی اکبر فراهانی، آقا غلامحسین، میرزا عبدالله، آقا حسینقلی و حاجی علی اکبر شهنازی) صورت پذیرفت.
محمد رضا ممتاز واحد / پژوهشگر موسیقی