موسیقی فارس: محمدرضا ممتازواحد | فایل صوتیِ یک محفل موسیقی بهسال ۱۳۵۰ که در منزل زندهیاد “حبیبالله بدیعی” برپا شده، دردسترس است. پس از هنرنمایی شادروان “محمود محمودیخوانساری”، «جمال وفایی» شروع بهخواندن آواز میکند. اجرای وفایی نیز همچون اجرای محمودیخوانساری برپایهی بداههخوانی است و دلیل این مدعا این است که محمودیخوانساری پس از اجرای وفایی، خطاب بهبدیعی سرودهی رهی معیری را که مصراعی از آنرا اشتباه خوانده، تصحیح میکند و جمال وفایی نیز ابیاتی را نه از یک سروده که از سه سرودهی مختلف برگزیده است:
دل بـیتاب من، با دیدنــت آرام میگیـــــرد
اگر دوری ز آغوشـــــم، نگاهـــم كام میگیـــرد
شد در شکوهی ما با سر گیسوی تو باز
شب وصل است بسی کوته و این قصه دراز
مگر نسیم سحر بوی یار من دارد
که راحت دل امیدوار من دارد
به پای سرو درافتادهاند لاله و گل
مگر شمایل قد نگار من دارد
پس از چهارمضراب حبیبالله بدیعی، جمال وفایی آوازش را در گوشهی بیات راجع (بیات راجه) با ادای تحریر لنگرانداز آغاز میکند. تمهیدِ زیباییشناختی این آغازگری در جهت تحریک و ایجادِ انگیزشِ شنواییِ مخاطب، درخورِ تحسین است. تأکیدات کلامیِ وفایی در ادای بیت اول بهویژه در عبارت “نگاهم کام میگیرد”، شایان توجه است. ادای تحریر اوج و عشاق که – همچون اغلب تحریرهای وفایی- تحریری مطول است و بالاخص ادای سیلابِ بلندِ “آ” (یا “ها”)، حایز بررسی است.
وفایی مصراع اولِ بیت دومِ آوازش را در اوج و عشاق خوانده و مصراع دوم را در زیرمایهی مذبور (اکتاوِ پایین مصراع قبلی) و با تغییرِ مایگی بهشور عرب پیش میبرد. تأکیدات کلامی مصراع دوم نیز جالب توجه است: ره “بسی”… ، ره بسی… “کوته”و… ، ره بسی “کوته” و این قصه “دراز”… که در ادای واژهی “دراز” و با اطاله و کششِ متألمانهی آن، سعی در مطابقت معنایی واژهی یادشده در شعر دارد. البته اصل بیت اینچنین است: “شد در شکوهی ما با سر گیسوی تو باز/ شب وصل است بسی کوته و این قصه دراز” که وفایی مصراع دوم را “ره بسی کوته و این قصه دراز” خوانده است.
جمال وفایی بیت سوم را با اشاره بهآهنگ رضوی اجرا میکند و آهنگ کلامیاش بهخصوص در ادای واژهی “نسیم” که برخلاف برخی اجراهای رایج “نَ… سی… مِ… سَحَ….ر” نیست که از قاعدهی تلفیق خارج باشد! بلکه تلفیق و تقطیعِ بجایی را لحاظ داشته است. ادای تحریر اوج و فرودِ سکانسواره بهمنطقهی مُدالِ درآمد (مُدِ مبنا) و اجرای بیت چهارم در نغمهی خجسته (نزدیک بهبیات شیراز و با حالاتی میل بهکادانس [فرود] نهایی) ضمن اِعمال تأکیدات کلامی و آکسانهای بیانی بر روی واژگان و عباراتی چون “لاله و گل”، “شمایل”، “قد نگار من” و “دارد”، پایانبخش آواز گیرای جمال وفایی است.
آوازی که فارغ از هرگونه بارِ ارزشی و احساسی – که خارج از رسالتِ صاحبِ این قلم است- هر مخاطبِ کمعلاقه و حتی بیعلاقه بهآواز ایرانی را نیز شنوندهی اجرای آواز خود میسازد و جالب اینکه منتقدان پرمدعای امروزی – که آواز تودهی مردمی را، آوازی پیش پا افتاده تلقی میکنند- نمیتوانند و نخواهند توانست که حتی یک خط آواز، با این حال و هوای آوازی بخوانند.
فراموش نکنیم سیدجمال وفایی (متولد ۱۷ خرداد ۱۳۱۹) بسیار پیشتر از راهیابی بهمحاضر “اسمعیل مهرتاش” و “دکتر نامدار”، مبانی شعر و موسیقی آوازی را نزد پدر مرحومش (سید محمدعلی وفایی مشهور به”نجفیکرمانشاهی”) آموخته بود. آنهم آموزشی میدانی، چشم در چشم مخاطب و در مجالس مذهبی که با عواطف و احساسات مخاطب سروکار دارد. بههمین دلیل است که جمال وفایی نهتنها در موسیقی دستگاهی که در موسیقی مذهبی و موسیقی مردمی نیز موفق ظاهر شد و هم اینکه در اولین آواز رسمیاش در برگ سبز برنامهی شماره ۲۵۹، آوازی را ارائه داد که بهسبک و روش آوازی خود نایل آمده بود و این مطلب کمی نیست، زیرا بسیاری از آوازخوانان مطرح کشور سالها طول کشید که بهسبک و روش آواز خویش برسند.
بانوی موسیقیدان و موسیقیپژوه سرکارخانم “سیما بینا” مینویسد: «اولین بار در استودیو گلها بود که استاد شجریان را ملاقات کردم. جوانی بود خوشرو، مودب و متواضع. در شروع کار هنوز آواز و صدایش برایم آشنا نبود. آواز استادانی چون بنان، قوامی، شهیدی، گلپا و ایرج را بارها در برنامههای گلها شنیده بودم و میشناختم (بینا، ۱۳۹۹) … در آن هنگام که شروع کار ایشان در رادیو برنامه گلها بود، و من بسیاری اوقات آوازش را از طریق همین برنامهها میشنیدم، گاهی صدایش را با هنرمندانی که در آن زمان آواز میخواندند اشتباه میکردم. یک روز که این نکته را با او در میان گذاشتم با تواضع و لبخندی دوستانه گفت: “درسته، میدونم، چون هنوز آوازم سبک و شخصیت خودش را پیدا نکرده است” (بینا، ۱۳۹۷)»
و این حقیقتی انکارناپذیر است که فُرم ملودیک و ساختار جملهبندی آوازی و حتی حال و هوای آوازی زندهیاد “محمدرضا شجریان” در اوایل کارش متأثر از روش آوازی جمال وفایی بود ولی بعدها با کسب تجربه و ممارست و سختکوشی بهقلهای رسید که کمتر آوازخوانی را یارای فتحِ آن بود.
خاطرنشان میسازد از اجرای خوب “کوروس سرهنگزاده” و اجرای اثر خاطرهانگیز “دیگه عاشق شدن ناز کشیدن فایده نداره…” در پایان آن موسیقی بزمی نیز نمیتوان بیاعتنا گذشت که بهنوعی مکمل آوازِ هنرمندان مذکور بوده و مضمون این اثر با ابیات خوانده شده توسط محمود محمودیخوانساری و جمال وفایی بسیار همخوانی دارد. همانطور که در نوشتاری دیگر هم اشاره شد، شاید اغراق بهنظر آید ولی بهزعم نگارنده، همین نکتهسنجی و مناسبدانی و مناسبخوانیِ سرهنگزاده، در حد اجرای یک آواز کامل، ارزش هنری دارد.
- تیتر نوشتار برگرفته از بیتی از “توحید شیرازی” با این مضمون است: حالت سوخته را سوختهدل داند و بس/ شمع دانست که جان دادن پروانه ز چیست
پینوشت:
- بینا، سیما. ۱۳۹۷. ویژهنامهی محمدرضا شجریان. مجله هنر موسیقی: تهران، شمارهی ۱۷۳، شهریور و مهر.
- بینا، سیما. ۱۳۹۹. ویژهنامهی محمدرضا شجریان. مجله اندیشه پویا: تهران، شمارهی ۶۹، مهر.